سلام دوست خوبم. پوریا فانی، دبیر آموزش پرورش میباشم و امروز در سایت بخون بار دیگر با معنی درسهای عربی نهم در خدمت شما عزیزان هستم. در این مطلب به بررسی ترجمه و معنی تمام ده درس عربی نهم به صورت کاملا رایگان و مطابق با تغییرات کتب درسی میپردازیم.
معنی متن درس یک عربی نهم
یَبْتَدِئُ الْعامُ الدِّراسیُّ الْجَدیدُ. یَذْهَبُ الطُّلّابُ وَ الطّالِباتُ إِلَی الْمَدرَسَهِ بِفَرَحٍ؛
معنی: سال تحصیلی جدید شروع میشود. دانشآموزان (پسر) و دانشآموزان (دختر) با شادمانی به مدرسه میروند.
هُمْ یَحْمِلونَ حَقائِبَهُم؛ وَ یَمْشونَ عَلیَ الرَّصیفِ وَ یعَبُرونَ مَمَرَّ الْمُشاهِ لِلْعُبورِ الْآمِنِ؛
معنی: آنها کیفهایشان را برمیدارند؛ از پیاده رو می روند و برای عبور امن از گذرگاه پیاده عبور میکنند.
الشَّوارِعُ مَمْلوءَهٌ بِالْبَنینَ وَ الْبَناتِ. یَبْتَدِئُ فَصْلُ الدِّراسَهِ وَ الْقِراءَهِ وَ الْکِتابَهِ وَ فَصلُ الصَّداقَهِ بَینَ التَّلامیذِ.
معنی: خیابانها پر از پسران و دختران است. فصل تحصیل و خواندن و نوشتن و فصل دوستی بین دانشآموزان آغاز میشود.
أَبْدَأُ باِسْمِ اللهِ کَلامی *** أَذْکُرُ رَبَّی عِنْدَ قیامی
معنی: سخنم را با نام خدا آغاز میکنم و به هنگام برخاستنم پروردگارم را به یاد میآورم.
أَبْدَأُ بِاسْمِ اللهِ دُروسی *** أَذْکُرُ رَبّی عنْدَ جُلوسی
معنی: با نام خدا درسهایم را آغاز میکنم و به هنگام نشستنم پروردگارم را به یاد میآورم.
أَقْرَأُ بِاسْمِ اللهِ کِتابی *** أَسْأَلُ رَبّی حَلَّ صِعابی
معنی: با نام خدا کتابم را میخوانم، حل مشکلاتم را از پروردگارم درخواست میکنم.
مَکْتَبُنا نورٌ وَ حَیاهُ *** فیهِ دُعاءٌ، فیهِ صَلاهُ
معنی: مکتب ما روشنایی و زندگی است، در آن دعا و نماز است.
فیهِ عُلومٌ، فیهِ کَمالُ *** فیهِ کُنوزٌ، فیهِ جَمالُ
معنی: در آن دانشها و کمال هست، در آن گنجهاست، در آن زیبایی است.
یَتَخَرَّجُ مِنهُ الْعُلَماءُ *** وَ یُدَرِّسُ فیهِ الْحُکَماءُ
معنی: دانشمندان از آن فارغ التحصیل میشوند و حکیمان در آن درس میدهند.
ها کُتُبی أَنوارُ سَمائی *** مَرْحَمَهٌ، کَنْزٌ، کَدَوائی
معنی: آگاه باش. کتابهایم روشنایی آسمانم هستند، مهربانی و گنج همچون داروی من هستند.
أَبْدَأُ بِاسْمِ اللهِ أُموری *** فَاسْمُ إِلهی، زادَ سُروری
معنی: با نام خدا کارهایم را شروع میکنم زیرا نام خدا شادیام را زیاد میکند.
ترجمه صفحه 20 عربی نهم
- اربعینات.
- پلیس و زائر.
- خوش آمدید.
- تشکر خدا قوت.
- چند روز در عراق میمانید؟
- دو هفته میمانیم.
- به کدام شهرها میخواهید بروید؟
- به نجف، کربلا، کاظمین و سامرا.
- چند روز در نجف میمانید؟
- دو روز میمانیم.
- در سایر شهرها چند روز میمانید؟
- در کاظمین و سامرا دو روز و مابقی را در کربلا.
- آرزو میکنم زیارتتان مورد قبول باشد.
- خدا نگهدارت.
- گذرنامهات را بگیر، در امان خدا.
- خیلی ممنون. در امان خدا و پناهش.
- هرکس ما را پس از وفاتمان زیارت کند، گویی ما را در حال حیات زیارت کرده است.
ترجمه متن صفحه 23 درس دوم عربی نهم
رَجَعَ سَجّادٌ مِنَ الْمَدرَسَهِ حَزیناً؛ عِنْدَما جَلَسَ عَلَی الْمائِدَهِ مَعَ أُسْرَتِهِ، بَدَأَ بِالْبُکاءِ فَجْأَهً وَ ذهََبَ إلِیَ غرُفتَِهِ؛ ذهََبَ أبَوهُ إلَِیهِ وَ تَکَلَّمَ مَعَهُ وَ سَأَلَهُ: «لِماذا ما أَکَلْتَ الطَّعامَ؟!»
معنی: سجاد با ناراحتی از مدرسه برگشت؛ وقتی که با خانوادهاش بر سر سفره نشست. ناگهان شروع به گریه کرد و به اتاقش رفت. پدرش نزد او رفت و با او صحبت کرد و از او پرسید: «چرا غذا نخوردی؟!»
أَجابَ: «هَلْ تَعْرِفُ صَدیقی حُسَیناً؟» قالَ: «نَعَم؛ أَعْرِفُهُ؛ هوَ وَلَدٌ ذَکیٌّ وَ هادِئٌ. ماذا حَدَثَ لَهُ؟» أَجابَ سَجّادٌ: «هوَ رَقَدَ فِی الْمُسْتَشفَی؛ تَصادَمَ بِالسَّیّارَهِ؛
معنی: جواب داد: «آیا دوستم حسین را میشناسی؟» گفت: «بله» او را میشناسم. او پسر باهوش و آرامی است. چه اتفاقی برای او افتاده است؟ سجاد جواب داد: او در بیمارستان بستری شد؛ با ماشین تصادف کرد.
حَدَثَ التَّصادُمُ أَمامی؛ عِندَما شاهَدْتُهُ عَلَی الرَّصیفِ الْمُقابِلِ؛ نادَیْتُهُ؛ فَقَصَدَ الْعُبورَ بِدونِ النَّظَرِ إلَی السَّیّاراتِ و مِنْ غَیْرِ مَمَرِّ الْمُشاهِ؛ فَاقْتَرَبَتْ سَیّارَهٌ مِنْهُ وَ صَدَمَتْهُ. کانَتْ سُرعَهُ السَّیّارَهِ کَثیرَهً.»
معنی: «تصادف جلوی من اتفاق افتاد؛ هنگامی که او را دیدم او را صدا زدم، ناگهان از خیابان عبور کرد و به چپ و راست نگاه نکرد، ماشینی به او نزدیک شد و به او برخورد کرد.»
قالَ أَبوهُ: «کَیْفَ حالُهُ الْآن؟»
معنی: پدرش گفت: «حالا چطور است؟»
قالَ سجّادٌٌ: «هوَ مَجروحٌ.»
معنی: سجاد گفت: «او زخمی است.»
فِی الْیَومِ التّالی طَلَبَ الْمُدَرِّسُ مِنْ تَلامیذِهِ کِتابَهَ قَوانینِ الْمُرورِ وَ رَسْمَ إشاراتِ الْمُرورِ فی صَحیفَهٍ جِداریَّهٍ و رِعایهَ الْأَعمالِ الصَّحیحَهِ فِی الشَّوارعِ و الطُّرُقِ.
معنی: در روز بعد معلم از دانش آموزانش خواست قوانین رانندگی را در یک روزنامه دیواری بنویسند.
ثُمَّ أَخَذَ الْمُدیرُ تَلامیذَ الْمَدرَسَهِ إِلَی مِنطَقَهِ تَعلیمِ الْمُرورِ
معنی: سپس مدیر دانش آموزان را به منطقه راهنمایی و رانندگی برد.
و بَعْدَ یَومَینِ جاءَ شُرطِیٌّ إلِیَ الْمَدرَسَهِ مِن إِدارَهِ الْمُرورِ لِشَرْحِ إشاراتِ الْمُرورِ وَ طَلَبَ مِنهُم الْعُبورَ مِن مَمَرِّ الْمُشاهِ.
معنی: و بعد از دو روز پلیس راهنمایی و رانندگی به مدرسه آمد و علائم لازم برای دانشآموزان را توضیح داد و از آنها خواست که از محل عبور پیاده عبور کنند.
کَتَبَ التَّلامیذُ صَحیفَهً جِداریَّهً وَ رَسَموا فیها عَلاماتِ الْمُرورِ وَ شَرَحوا مَعانیَها.
معنی: دانشآموزان یک روزنامه دیواری نوشتند و در آن علامتهای راهنمایی و رانندگی را کشیدند و معانی آن را توضیح دادند.
معنی صفحه 35 درس دوم عربی نهم
- آیا امکان دارد کمی برگردی؟
- اشکالی ندارد.
- ببخشید؛ آیا جایی به من میدهی تا این جا بنشینم؟
- بله؛ بفرما.
- آیا امشب در حرم را میبندند؟
- بله.
- ببخشید پارکینگ حرم کجاست؟
- پشت این ساختمان است.
- آیا برای رفتن به سامرا، ماشینهای حرم هست؟
- نه، متأسّفانه.
- آیا امکان دارد به من کمک کنی؟
- اشکالی ندارد. من در خدمتت هستم.
- حرم کجاست؟
- سمت راست.
- کدام جهت شلوغ نیست؟
- این جهت، سمت چپ.
- از کجا شارژر موبایل را خریدی؟
- از آن مغازه.
- آیا امکان دارد شارژر موبایل را به من بدهی؟
- بفرما.
- قبر من در سامرا مایه امنیت ساکنان هر دو طرف (رود فرات) است.
دوستان و همراهان عزیز ممنونیم از اینکه تا اینجا همراه ما بودهاید. در ادامه چند لینک برای شما عزیزان قرار دادهایم که ممکن است مفید باشد.
- آموزش قواعد عربی نهم
- جواب تمرینات عربی نهم
- آموزش قواعد عربی هشتم
- آموزش قواعد عربی هفتم
- جواب جمع آوری اطلاعات علوم نهم
- آموزش درس اول عربی نهم
- جواب خودارزیابیهای فارسی نهم
ترجمه متن درس سوم عربی نهم
پل دوستی
کانَ حمیدٌ وَ سعیدٌ أَخَوَینِ. هُما کانا فی مَزْرَعَهِ قَمْحٍ؛ فی أَحَدِ الْأَیّامِ وَقَعَتْ عَداوَهٌ بَیْنَهُما وَ غَضِبَ الْأَخُ الْأَکْبَرُ «حَمیدٌ» عَلَی الْأَخِ الْأَصْغَرِ «سَعیدٍ» وَ قالَ لَهُ:
معنی: حمید و سعید دو برادر بودند؛ در یک مزرعه گندم در یکی از روزها میانشان دشمنی افتاد و برادر بزرگتر «حمید» به برادر کوچکتر «سعید» خشم گرفت و به او گفت:
«اُخْرُجْ مِنْ مَزرَعَتی.»
معنی: «از مزرعه من خارج شو.»
وَ قالَتْ زَوجَهُ حمیدٍ لِزَوجَهِ سعیدٍ: «اُخْرُجی مِنْ بَیتِنا.»
معنی: و همسر حمید به همسر سعید گفت: «از خانهمان خارج شو.»
فی صَباحِ أَحَدِ الْأَیّامِ طَرَقَ رَجُلٌ بابَ بَیْتِ حمیدٍ؛ عِنْدَما فَتَحَ حمیدٌ بابَ الْبَیتِ؛ شاهَدَ نَجّاراًً؛ فَسَأَلَهُ: «ماذا تَطْلُبُ مِنّی؟»
معنی: در صبح یکی از روزها مردی در خانهٔ حمید را زد، وقتی که در خانه را باز کرد، نجاری را دید و از او پرسید: «از من چه میخواهی؟»
أَجابَ النَّجّارُُ: «أَبْحَثُ عَنْ عَمَلٍ؛ هَل عِنْدَکَ عَمَلٌ؟»
معنی: نجار جواب داد: «دنبال کاری میگردم، آیا کاری داری؟»
فَقالَ حمیدٌ: «بِالتَّأکید؛ عِندی مُشکِلَهٌ وَ حَلُّها بِیَدِکَ.»
معنی: حمید گفت: «البته؛ مشکلی دارم و حل آن در دست توست.»
قالَ النَّجّارُ: «ما هیَ مُشکِلَتُکَ؟» أَجابَ حمیدٌ: «ذٰلِکَ بَیتُ جاری؛ هوَ أَخی وَ عَدوّی؛ اُنْظُرْ إِلَی ذٰلِکَ النَّهْرِ؛ هوَ قَسَّمَ الْمَزرَعَهََ إِلَی نِصفَینِ بِذٰلِکَ النَّهرِ؛ إِنَّهُ حَفَرَ النَّهْرَ لِأَنَّهُ غَضْبانُ عَلَیَّ. عِندی أَخْشابٌ کَثیرَهٌ فِی الْمَخْزَنِ؛ رَجاءً، اِصْنَعْ جِداراً خَشَبیَّاً بَینَنا.»
معنی: نجار گفت: «مشکلت چیست؟» حمید جواب داد: «آن خانه همسایهام است؛ او برادرم و دشمنم است؛ به آن رودخانه نگاه کن؛ او مزرعه را با آن نهر به دو نیم تقسیم کرده است؛ او نهر را کنده است؛ زیرا از من عصبانی است. چوبهای بسیاری در انبار دارم؛ لطفاً دیواری چوبی میان ما بساز.»
ثُمَّ قالَ لِلنَّجّارِِ: «أَنا أَذْهَبُ إلَی السّوقِ وَ أَرجِعُ مَساءً.»
معنی: سپس به نجار گفت: «من به بازار میروم و بعد از ظهر بر میگردم.»
عِنْدَما رَجَعَ حمیدٌ إِلَی مَزرَعَتِهِ مَساءً تَعَجَّبَ کَثیراً؛ النَّجّارُ ما صَنَعَ جِداراً؛ بَلْ صَنَعَ جِسْرا عَلَی النَّهْرِ؛ فَغَضِبَ حمیدٌ وَ قالَ لِلنَّجّارِ: «ماذا فَعَلْتَ؟! لِمَ صَنَعْتَ جِسْراً؟!»
معنی: هنگامی که حمید بعد از ظهر به مزرعهاش برگشت خیلی تعجب کرد، نجار دیواری نساخت؛ بلکه پلی روی نهر ساخت؛ سپس حمید خشمگین شد و به نجار گفت: «چه کردی؟! چرا پل ساختی؟!»
فی هذا الْوَقتِ وَصَلَ سعیدٌ وَ شاهَدَ جِسْراً فَحَسِبَ أَنَّ حمیداً أَمَرَ بِصُنْعِ الْجِسْرِ؛ فَعَبَرَ الْجِسْرَ وَ بَدَأَ بِالْبُکاءِ وَ قَبَّلَ أَخاهُ وَ اعْتَذَرَ؛ ذَهَبَ حمیدٌ إلَی النَّجّارِ وَ شَکَرَہُ وَ قالَ: «أنتَ ضَیفی لِثَلاثَهِ أَیّامٍ»
معنی: در این هنگام، سعید رسید و پلی را مشاهده کرد و گمان کرد که حمید دستور ساختن پل را داده است؛ سپس از پل عبور کرد و شروع به گریه کرد و برادرش را بوسید و معذرت خواهی کرد. حمید به سوی نجار رفت و از او تشکر کرد و گفت: «تو برای سه روز مهمان من هستی.»
اِعْتَذَرَ النَّجّارُ وَ قالَ: «جُسورٌ کَثیرَهٌ باقیَهٌ؛ عَلَیَّ الذَّهابُ لِصُنْعِها.»
معنی: نجار عذرخواهی کرد و گفت: «پلهای زیادی مانده است، باید برای ساختن آنها بروم.»
حدیث پیامبر: اِثْنانِ لا یَنْظُرُ اللهُ إِلَیْهِما: قاطِعُ الرَّحِمِ وَ جارُ السّوءِِ.
معنی: از سخن فرستاده خدا: «دو چیز است که خداوند به آنها نگاه نمیکند؛ جدا کننده فامیل و همسایه بد.»
معنی اربعینات درس سوم عربی نهم
- نزد راننده در راهپیمایی اربعین حسینی.
- کرایه یک نفر چقدر هست؟
- کرایه ثابت است. شما چند نفرید؟
- سه نفر.
- کرایه هر نفر بیست و پنج هزار دینار است.
- هوا گرم است. لطفاً، ای آقای راننده لازم است حرکت کنی.
- به روی چشمم.
- لطفاً، کولر را روشن کن.
- کولر خراب است.
- ببخشید؛ پس سوار این اتوبوس نمیشویم.
- پنجرههای اتوبوس را باز میکنم.
- نه، ما پیاده میشویم. معذرت میخواهیم.
- اشکالی ندارد.
- لطفاً، لازم است در جایی برای نماز خواندن و استراحت کردن توقف کنید.
- به روی چشمم.
- ای آقای راننده، کجا توقف میکنید و چه موقع؟
- در یکی از ایستگاههای خدماترسانی بعد از نیم ساعت.
- آیا سرویس بهداشتی وجود دارد؟
- بله، البته.
- آیا دعای زیارت أربعین را میدانی؟
- بله، میدانم. این قسمتی از دعای زیارت أربعین است.
- سلام بر ولیّ خدا و حبیبش. سلام بر دوست خدا و نجیبش.
ترجمه صفحه 51 عربی نهم
صبر کلید گشایش است.
وَقَعَتْ هٰذِہِ الْحِکایَهُ قَبْلَ سَنَواتٍ بَعیدَهٍ فی أَحَدِ الْبِلادِ.
معنی: این حکایت سالهای دور در کشوری اتفاق افتاده است.
ذَهَبَ اثْناعَشَرَ طالِباً مِنْ طُلّابِ الْجامِعَهِ مَعَ أُستاذِهِم إلَی سَفْرَهٍ عِلْمیَّهٍ لِتَهیِئَهِ أَبْحاثٍ عَنِ الْأَسْماکِ؛
معنی: دوازده دانشجو از دانشجویان دانشگاه همراه استادشان برای تهیه پژوهشهایی درباره ماهیها به سفری علمی رفتند.
کانَتْ میاهُ الْبَحرِ هادِئَهً؛ فَجأَهً ظَهَرَ سَحابٌ فِی السَّماءِ؛ ثُمَّ عَصَفَتْ ریاحٌ شَدیدَهٌ وَ صارَ الْبَحرُ مَوّاجاً.
معنی: آبهای دریا آرام بود، ناگهان ابری در آسمان آشکار شد پس باد شدیدی وزید و دریا مواج شد.
فَأَصابَتْ سَفینَتُهُم صَخْرَهً؛ فَخافوا؛ السَّفینَهُ انْکَسَرَتْ قَلیلاً وَلکِنَّها ما غَرِقَتْ؛ عِندَما وَصَلوا إِلَی جَزیرَهٍ مَجهولَهٍ، فَرِحوا کَثیراً وَ شَکَروا رَبَّهُم وَ نَزَلوا فیها؛
معنی: پس کشتی آنها به صخرهای برخورد کرد؛ پس ترسیدند؛ کشتی اندکی تَرَک برداشت اما غرق نشد. هنگامی که به یک جزیره ناشناخته رسیدند، بسیار خوشحال شدند و پروردگارشان را شکر کردند و در آنجا پیاده شدند.
مَضَی یَومانِ؛ فَما وَجَدوا أَحَداً فِی الْجَزیرَهِ و ما جاءَ أَحَدٌ لِنَجاتِهِم؛ قالَ لَهُمُ الْسُتاذُ:
معنی: دو روز گذشت و کسی را در جزیره پیدا نکردند و کسی برای نجاتشان نیامد، استادشان به آنها گفت:
«یا شَبابُ، عَلَیکُم بِالْمُحاوَلَهِ. اِسْمَعوا کَلامی وَ اعْمَلوا بِهِ کَأَنَّهُ ما حَدَثَ شَیءٌ. عَلَیْکُم بِمُواصَلَهِ أَبْحاثِکُم.»
معنی: «ای جوانان، شما باید تلاش کنید. سخنم را گوش کنید و به آن عمل کنید؛ مثل این که چیزی نشده است، باید پژوهشهایتان را ادامه دهید.»
ثُمَّ قَسَّمَهُم إلَی أَربَعَهِ أَفْرِقَهٍ وَ قالَ لِلْفَریقِ الْأَوَّلِ: «یا طُلّابُ، اِبْحَثوا عَنْ صَیْدٍ وَ اجْمَعوا الْحَطَبَ.»
معنی: سپس آنها را به چهار گروه تقسیم کرد و به گروه اول گفت: «ای دانشجویان، دنبال صیدی بگردید و هیزم جمع کنید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّانی: «یا طالِبانِ، اِجْلِبا بَعْضَ الْأَشیاءِ الضَّروریَّهِ مِنَ السَّفینَهِ.»
معنی: و به گروه دوم گفت: «ای دو دانشجو (پسر) بعضی از چیزهای ضروری را از کشتی بیاورید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الثّالِثِ: «یا طالِباتُ، اُطْبُخْنَ طَعاماً.»
معنی: و به گروه سوم گفت: «ای دختران دانشجو، غذایی برایمان بپزید.»
وَ قالَ لِلْفَریقِ الرّابِعِ: «یا طالِبَتانِ، اِبْحَثا عَنْ مَوادَّ غِذائیَّهٍ.»
معنی: و به گروه چهارم گفت: «شما دو دانشجوی دختر، دنبال مواد غذایی بگردید.»
ثُمَّ قالَ لِلْجَمیعِ: «اِصْبرِوا إِنَّ اللهَ مَعَ الصّابِرینَ» مَضَی أُسْبوعٌ. فی یوَمٍ مِنَ الْأَیّامِ نَزَلَ مَطَرٌ شَدیدٌ وَ أَصابَتْ صاعِقَهٌ سَفینَتَهُم فَاحْتَرَقَت.
معنی: سپس به همگی گفت: «صبر کنید، زیرا خدا با صبر کنندگان است». یک هفته گذشت. در روزی از روزها باران شدیدی بارید و رعد و برق به کشتی آنها برخورد کرد و کشتی سوخت.
قالَ الطُّلّابُ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِنا.» فَقَرَأَ الْأُستاذُ هذِەِ الْآیهَ «یا أَیُّهَا الّذینََ آمَنوا اصْبِروا».
معنی: دانشجویان گفتند: «هیچ امیدی به نجات ما نیست.» پس استاد این آیه را خواند: «ای کسانی که ایمان آوردید صبر پیشه کنید.»
حَزِنَ الطُّلّابُ وَ قالوا: «فَقَدْنا سَفینَتَنا.»
معنی: دانشجویان ناراحت شدند و گفتند: «کشتیمان را از دست دادیم.»
وَ بَعْدَ أَداءِ الصَّلاهِ وَ الدُّعاءِ صَرَخَ أَحَدُهُم بَغْتَهً: «اُنظُروا یا زُمَلائی. اُنظُرْنَ یا زَمیلاتی. تِلْکَ سَفینَهٌ حَربیهٌَّ تَقتَرِبُ مِنّا.»
معنی: و بعد از به جا آوردن نماز و دعا یکی از آنها ناگهان فریاد زد: «ای همکلاسیهای من (پسر) نگاه کنید. ای هم کلاسیهای من (دختر) نگاه کنید. آن کشتی جنگی به ما نزدیک میشود»
السَّفینَهُ الْحَربیَّهُ اقتَرَبَتْ مِنْهُم وَ نَزَلَ مِنها جُنودٌ. فَرِحَ الطُّلّابُ وَ سَأَلوا الْجُنودَ:
معنی: کشتی جنگی به آنها نزدیک شد و سربازان از آن پیاده شدند. دانشجویان خوشحال شدند و از سربازان پرسیدند:
«کَیفَ وَجَدْتُم مَکانَنا؟»
معنی: «چگونه جای ما را پیدا کردید؟»
أَجابَ الْجُنودُ: «رَأَیْنا دُخاناً مِنْ بَعیدٍ. فَأَتَیْنا وَ شاهَدْناکُم.»
معنی: سربازان جواب دادند: «دودی را از دور دیدیم. پس آمدیم و شما را مشاهده کردیم.»
معنی صفحه 60 درس چهارم عربی نهم
- مسجد کوفه و مسجد سهله.
- مسئول ایستگاه خدمات رسانی کیست؟
- پدر قاسم.
- خدا قوّت!
- زنده باشی! آیا شما اهل ایران هستید؟
- بله، ما اهل ایران هستیم.
- چند بار در راهپیمایی اربعین حضور یافتید؟
- اولین بار است حضور یافتیم.
- امکان رفتن به مسجد کوفه چطور است؟
- سوار آن خودروها شوید.
- مسافت بین مسجد کوفه و مسجد سهله چقدر است؟
- نزدیک به دو کیلومتر.
- آیا در (بین) راه، ماشین هایی هست تا سوار شویم؟
- بله؛ هست.
- متشکرم، شما را به زحمت انداختم.
- نه، زحمتی نیست. بلکه رحمت است.
- آیا اهمیّت زیارت (این) دو مسجد را میدانی؟
- بله؛ امام سجاد (ع) فرمودند:
- هر کس در مسجد سهله دو رکعت نماز بخواند خداوند دو سال بر عمرش میافزاید.
- و امام صادق (ع) فرمودند: خواندن یک نماز در مسجد کوفه، برابرِ هزار نماز در مساجد دیگر است.
ترجمه متن درس پنجم عربی نهم
کانَتْ مَجْموعَهٌ مِنَ الْحَیَواناتِ فی غابَهٍ: أَسَدٌ وَ ثَعْلَبٌ وَ ذِئْبٌ وَ غَزالَهٌ وَ کَلْبٌ وَ …
معنی: گروهی از جانوران در جنگلی بودند؛ شیر، روباه، گرگ، آهو، سگ و…
فی یَومٍ مِنَ الْأیّامِ جاءَ سِتَّهُ صَیّادینَ وَ حَفَروا حُفرَهً عَمیقَهً ثُمَّ سَتَروها لِصَیدِ الْحَیَواناتِ وَ بَیعِها لِحَدیقَهِ الْحَیَواناتِ. وَقَعَ الثَّعْلَبُ وَ الْغَزالَهُ فِی الْحُفرَهِ بَغتَهً؛ فَطَلَبا مُساعَدَهً؛ لکِنَّ الْحَیَواناتِ هَرَبْنَ؛ لِأَنَّهُنَّ سَمِعْنَ مِنْ بَعیدٍ أَصواتَ الصَّیّادینَ. حاوَلَ الثَّعلَبُ وَ الْغَزالَهُ لِلنَّجاهِ.
معنی: در روزی از روزها شش شکارچی آمدند و چالهٔ عمیقی کندند، سپس آن را برای شکار حیوانات و فروش آنها به باغ وحش پوشاندند. (پنهان کردند). ناگهان روباهی و آهویی در چاله افتادند و کمک خواستند. اما حیوانات فرار کردند؛ زیرا از دور صدای شکارچیها را شنیدند. روباه و آهو برای رهایی تلاش کردند.
بَعدَ دَقائِق رَجَعَتْ حَمامَهٌ وَ قالَتْ لِلثَّعلَبِ: «لا فائِدَهَ لِلْمُحاوَلَهِ. لا تَصْعَدْ. أَنتَ لاتَقْدِرُ. لَقَدْ جَرَّحْتَ بَدَنَکَ.»
معنی: بعد از چند دقیقه: کبوتری به روباه گفت: «امیدی به نجات تو نیست. بالا نیا، تو نمیتوانی بدنت را زخمی کردی.»
وَ رَجَعَ الْکَلبُ و قالَ لِلْغَزالَهِ: «لا رَجاءَ لِنَجاتِکِ. لا تَصْعَدی. أَنتِ لا تَقْدِرینَ. لَقَدْ جَرَّحْتِ بَدَنَکِ.»
معنی: و سگی بازگشت و به آهو گفت: «امیدی به نجات تو نیست. بالا نیا. تو نمیتوانی، بدنت را زخمی کردی.»
حاوَلَ الثَّعلَبُ وَ الْغَزالَهُ الْخُروجَ مَرَّهً أُخرَی وَلکِنْ بِدونِ فائدَهٍ.
معنی: روباه و آهو برای بالا آمدن بار دیگر تلاش کردند ولی بی فایده بود.
یَئِسَتِ الْغَزالَهُ وَ بَقِیَتْ فی مَکانِها وَلکِنَّ الثَّعلَبَ حاوَلَ کَثیراً.
معنی: آهو نا امید شد و در جایش ماند. ولی روباه خیلی تلاش کرد.
قالَتْ لَهُ الْحَمامَهُ: «أَنتَ لا تَقْدِرُ، لِمَ تُحاوِلُ؟! اِقْبَلْ مَصیرَکَ.»
معنی: کبوتر گفت: «تو نمیتوانی؛ چرا تلاش میکنی؟! سرنوشتت را بپذیر.»
لکِنَّ الثَّعلَبَ خَرَجَ مِنَ الْحُفرَهِ. فی ذٰلِکَ الْوَقتِ وَصَلَ هُدهُدٌ وَ قالَ: «أَنَا أَعْرِفُ هذَا الثَّعلَبَ؛ هوَ ثَقیلُ السَّمْعِ؛ هوَ ظَنَّ أَنَّ الْحَمامَهَ تُشَجعُِّهُ عَلَی الْخُروجِ.»
معنی: ولی روباه از چاله بیرون آمد. در این هنگام هدهد رسید و گفت: «من این روباه را میشناسم؛ او کم شنواست. او گمان کرده است که کبوتر او را تشویق به بیرون آمدن میکند.»
قالَتِ الْحَیَواناتُ: «نَحنُ ظَلَمْنا الْغَزالَهَ. عَلَینا بِمُساعَدَتِها.»
معنی: حیوانات گفتند: «ما به آهو ستم کردیم. باید به او کمک کنیم.»
قالَتِ الْحَمامَهُ لِلْغَزالَهِ: «اُخْرُجی. أَنتِ تَقدِرینَ عَلَی الْخُروجِ بِسُهولَهٍ. لا تَیْأَسی.»
معنی: کبوتر به آهو گفت: «بیرون بیا تو به آسانی میتوانی بیرون بیایی ناامید نشو.»
حاوَلَتِ الْغَزالَهُ الْخُروجَ مَرَّهً أُخْرَی فَخَرَجَتْ وَ فَرِحَتِ الْحَیَواناتُ.
معنی: آهو یک بار دیگر تلاش کرد و بیرون آمد و حیوانات خوشحال شدند.
قالَ رَسولُ اللهِ (ص):
معنی: رسول خدا (ص) فرمود:
مَنْ طَلَبَ شَیْئاً وَ جَدَّ، وَجَدَ.
معنی: هر کس چیزی بخواهد و تلاش کند، موفق میشود.
معنی قرآنیات درس پنجم عربی نهم
- اسم آیهای که هرگاه آن را از آخر به اول بخوانی تغییر نمیکند.
هر یک در مداری. - کدام شب بهتر از هزار ماه است؟
شب قدر در ماه رمضان. - معنی کلمه «قرآن» چیست؟
قرآن به معنی خواندن است. - اسم بزرگترین حیوانی که در قرآن آمده چیست؟
فیل. - سورهای به نام یکی از روزهای هفته را نام ببرید.
جمعه.
بار دیگر با تعدادی لینک پر کاربرد خدمت شما عزیزان آمدهایم.
- جواب نوشتنهای فارسی نهم
- آموزش فصل دوم ریاضی نهم | عددهای حقیقی
- نمونه سوال درس 1 زبان نهم | personality
ترجمه متن درس 6 عربی نهم
اِبتَدَأَ الْعامُ الدِّراسیُّ الْجَدیدُ وَ ذَهَبَ تَلامیذُ الْقَریَهِ إِلَی الْمَدرَسَهِ. کانَتِ الْقَریَهُ صَغیرَهً وَ جَمیلَهً. دَخَلَتِ الْمُدَرِّسَهُ فِی الصَّفِّ الرّابِعِ. کانَ الصَّفُّ مُزدَحِماً. قالَتِ الْمُدَرِّسَهُ لِلْبَنینَ: «اِجْلِسوا عَلَی الْیَمینِ.» وَ قالَتْ لِلْبَناتِ: «اِجْلِسْنَ عَلَی الْیَسارِ.»
معنی: سال تحصیلی جدید آغاز شد و دانش آموزان روستا به مدرسه رفتند. آن روستا کوچک و زیبا بود. خانم معلم وارد کلاس چهارم شد. کلاس شلوغ بود. خانم معلم به پسرها گفت: «سمت راست بنشینید.» و به دخترها گفت: «سمت چپ بنشینید.»
هیَ شاهَدَتْ تِلمیذَهً راسِبَهً باِسْمِ «ساره» عِندَها فِی السَّنَهِ الْماضیهِ؛ فَحَزِنَتْ وَ ذَهَبَتْ لِمُشاهَدَهِ مِلَفِّها لِلاِطّلاعِِ عَلَی ماضیها.
معنی: او دانش آموزی مردود به نام ساره را دید. ناراحت شد و برای دیدن پروندهاش و برای آگاه شدن بر گذشتهاش رفت.
فی مِلَفِّ السَّنَهِ الْأُولَی: هیَ تِلمیذهٌ جَیِّدَهٌ جِدّاً. تَکتُبُ واجِباتِها جَیِّداً. هیَ نَشیطَهٌ و ذَکیَّهٌ.
معنی: در پروندۀ سال نخست: او دانش آموزی بسیار کوشاست. تکلیفهایش را خوب مینویسد. او فعال است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الثّانیَهِ: هیَ تِلمیذهٌ جَیِّدَهٌ جِدّاً. لکِنَّها حَزینَهٌ. أُمُّها راقِدَهٌ فیِ الْمُستَشفَی.
معنی: در پرونده سال دوم: او دانش آموزی بسیار کوشاست. ولی غمگین است. مادرش در بیمارستان بستری است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الثّالِثَهِ: هیَ فَقَدَتْ والِدَتَها فی هذِەِ السَّنَهِ. هیَ حَزینهٌ جِدّاً.
معنی: در پرونده سال سوم: او مادرش را در این سال از دست داد. او بسیار غمگین است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الرّابِعَهِ: هیَ تَرَکَتِ الدِّراسَهَ وَ لا تُحِبُّ الْمَدرَسَهَ وَ تَنامُ فِی الصَّفِّ.
معنی: و در پرونده سال چهارم: او درس خواندن را ترک کرد و مدرسه را دوست ندارد و در کلاس میخوابد.
الْمُدَرِّسَهُ لامتَْ نَفْسَها وَ غَیَّرَتْ طَریقَهَ تَدریسِها.
معنی: خانم معلم خودش را سرزنش کرد و روش تدریسش را تغییر داد.
بَعدَ مُدَّهٍ فی حَفْلَهِ میلادِ الْمُدَرِّسَهِ جَلَبَ التَّلامیذُ هَدایا لَها وَ جَلَبَتْ ساره لِمُدَرِّسَتِها هَدیَّهً فی وَرَقَهِ صَحیفَهٍ.
معنی: پس از مدتی دانش آموزان در جشن تولد خانم معلم برایش هدیههایی آوردند و ساره برای خانم معلمش هدیهای در ورقهٔ روزنامهای آورد.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الثّالِثَهِ: هیَ فَقَدَتْ والِدَتَها فی هذِەِ السَّنَهِ. هیَ حَزینهٌ جِدّاً.
معنی: در پرونده سال سوم: او مادرش را در این سال از دست داد. او بسیار غمگین است.
وَ فی مِلَفِّ السَّنَهِ الرّابِعَهِ: هیَ تَرَکَتِ الدِّراسَهَ وَ لا تُحِبُّ الْمَدرَسَهَ وَ تَنامُ فِی الصَّفِّ.
معنی: و در پرونده سال چهارم: او درس خواندن را ترک کرد و مدرسه را دوست ندارد و در کلاس میخوابد.
الْمُدَرِّسَهُ لامتَْ نَفْسَها وَ غَیَّرَتْ طَریقَهَ تَدریسِها.
معنی: خانم معلم خودش را سرزنش کرد و روش تدریسش را تغییر داد.
بَعدَ مُدَّهٍ فی حَفْلَهِ میلادِ الْمُدَرِّسَهِ جَلَبَ التَّلامیذُ هَدایا لَها وَ جَلَبَتْ ساره لِمُدَرِّسَتِها هَدیَّهً فی وَرَقَهِ صَحیفَهٍ.
معنی: پس از مدتی دانش آموزان در جشن تولد خانم معلم برایش هدیههایی آوردند و ساره برای خانم معلمش هدیهای در ورقهٔ روزنامهای آورد.
جاءَتْ ساره عِندَ مُدَرِّسَتِها وَ قالَتْ: «رائِحَتُکِ مِثلُ رائِحَهِ أُمّی.»
معنی: ساره نزد معلمش آمد و گفت: «بوی تو مانند بوی مادرم است.»
شَجَّعَتِ الْمُدَرِّسَهُ ساره؛ فَصارَتْ تِلمیذهً مِثالیّهً وَ بَعدَ سَنَواتٍ؛ اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَهُ رِسالَهً مِنْ ساره مَکْتوباً فیها: «أَنتِ أَفضَلُ مُعَلِّمَهٍ شاهَدْتُها فی حَیاتی. أَنتِ غَیَّرْتِ مَصیری. أَنا الْآنَ طَبیبَهٌ.»
معنی: خانم معلم ساره را تشویق کرد و او دانش آموزی موفق شد. و پس از چند سال؛ خانم معلم نامهای از ساره دریافت کرد که در آن نوشته شده بود: «تو بهترین معلمی هستی که در زندگیام دیدم، تو سرنوشتم را تغییر دادی. من حالا پزشک هستم.»
وَ بَعدَ مُدَّهٍ، اِسْتَلَمَتِ الْمُدَرِّسَهُ رِسالَهً أُخْرَی مِنَ الطَّبیبَهِ ساره؛ طَلَبَتْ مِنْهَا الْحُضورَ فی حَفلَهِ زَواجِها وَ الْجُلوسَ فی مَکانِ أُمِّ الْعَروسِ.
معنی: و پس از مدتی، خانم معلم نامهای دیگر را از خانم دکتر ساره دریافت کرد که در آن از وی حضور در جشن عروسیاش و نشستن در جایگاه مادر عروس را خواسته بود.
عِندَما حَضَرَتْ مُدَرِّسَتُها فی حَفلَهِ زَواجِها؛ قالَتْ لَها ساره: شُکراً جَزیلاً یا سَیِّدَتی؛ أَنتِ غَیَّرْتِ حَیاتی. فَقالَتْ لَها الْمُدَرِّسَهُ:
معنی: هنگامی که خانم معلم در جشن عروسیاش حاضر شد؛ ساره به او گفت: ای خانم! تو زندگیام را تغییر دادی. پس خانم معلم به او گفت:
«لا یا بِنتی؛ أَنتِ غَیَّرْتِ حَیاتی؛ فَعَرَفْتُ کَیفَ أُدَرِّسُ.»
معنی: «نه ای دخترم؛ تو زندگیام را تغییر دادی؛ پس فهمیدم که چگونه درس بدهم.»
ترجمه قرآنیات درس 6 صفحه 85 عربی نهم
- آیا میدانید که سوره به معنای دیوار اطراف شهر است؟
- آیا میدانید که همه سورهها به جز سوره توبه با به نام خدا شروع میشوند؛ و سوره نمل دو به نام خدا دارد؟
- آیا میدانید که شش سوره به نام شش پیامبر وجود دارد؟ و اینها سورههای یونس، هود، یوسف، ابراهیم، محمد و نوح هستند.
- آیا میدانید که پنج سوره با فعل گفتن شروع میشوند؟ آنها جن و الْکافِرون و التَّوحیدُ و الْفَلَقُ و النّاسُ هستند.
معنی متن درس 7 صفحه 89 عربی نهم
کانَ إديسون فِي السّابِعَةِ مِنْ عُمرِەِ، عِندَما عَجَزَتْ أُسَْ تُهُ عَنْ دَفْعِ نَفَقاتِ دِراسَتهِِ؛ فَطَرَدَەُ مُديرُ مَدرَسَتِهِ مِنَ الْمَدرَسَةِ وَ قالَ عَنهُ: «إِنَّهُ تِلْميذٌ أَحمَقُ.»
فَصارَ بائِعَ الْفَواکِهِ؛ وَلٰکِنَّهُ ما تَرَكَ الدِّراسَةَ؛ بَلْ دَرَسَ بِمُساعَدَةِ أُمِّهِ؛ هيَ ساعَدَتْهُ کَثيراً. کانَ إديسون ثَقيلَ السَّمْعِ بِسَبَبِ حادِثَةٍ أَوْ مَرَضٍ أَصابَهُ أَيّامَ الطُّفولَةِ.
معنی: ادیسون در سن هفت سالگی بود، هنگامی که خانواده اش از پرداخت هزینههای تحصیلش درماند، پس مدیر مدرسه اش او را از مدرسه بیرون کرد و درباره اش گفت: «او دانش آموزی
نادان است.»
پس میوه فروش شد. ولی او تحصیل را ترک نکرد، بلکه به کمک مادرش درس خواند. او خیلی کمکش کرد. ادیسون به سبب حادثهای یا بیماریای که در دوران کودکی دچارش شده بود کم شنوا
شد.
إديسون أَحَبَّ الْکيمياءَ. فَصَنَعَ مُختَبَراً صَغيراً في مَنزِلِهِ وَ بَعدَ مُدَّةٍ قَدَرَ عَلیٰ شِراءِ بَعضِ الْمَوادِّ الْکيمياويَّةِ وَ الَْدَواتِ الْعِلْميَّةِ وَ بَعدَ مُحاوَلاتٍ کَثيرَة صارَ مَسؤولاً في أَحَدِ الْقِطاراتِ وَ قَدَرَ عَلیٰ شِراء آلَةِ طِباعَةٍ وَ وَضَعَها في عَرَبَةِ الْبَضائِعِ وَ فِي السَّنَةِ الْخامِسَةَ عَشْرَةَ مِنْ عُمرِەِ کَتَبَ صَحيفَةً أُسْبوعيَّةً وَ طَبَعَها فِي الْقِطارِ.
في أَحَدِ الَْيّامِ انْکَسَرَتْ إِحْدیٰ زُجاجاتِ الْمَوادِّ الْکيمياويَّةِ فِي الْمَطبَعَةِ؛ فَحَدَثَ
حَريقٌ؛ فَطَرَدَەُ رَئيسُ الْقِطارِ، وَ عِندَما أَنْقَذَ طِفلاً مِنْ تَحتِ الْقِطارِ، جَعَلَهُ والِدُ الطِّفلِ
رَئيساً في شَرِکَتِهِ.
معنی: ادیسون شیمی را دوست داشت. پس آزمایشگاهی کوچک در خانهاش ساخت و پس از
مدتی توانست برخی مواد شیمیایی و ابزارهای علمی بخرد. و پس از تلاشهای بسیاری مسئول یکی از قطارها شد و توانست دستگاه چاپی بخرد و آن را در واگن کالاها گذاشت.
و در سن پانزده سالگی روزنامهای هفتگی نوشت و آن را در قطار چاپ کرد. در یکی از روزها یکی از شیشه های مواد شیمایی در چاپخانه شکسته شد و آتش سوزی روی داد و رئیس قطار او را بیرون کرد و وقتی که کودکی را از زیر قطار نجات داد پدر کودک او را رئیس شرکتش کرد.
کانَ إديسون مَشغولاً في مُختَبَرِەِ لَيلاً وَ نَهاراً. هوَ أَوَّلُ مَنْ صَنَعَ مُختَبَراً لِلْأَبْحاثِ الصِّناعيَّةِ. اِخْتَرَعَ وَ کَمَّلَ إديسون أَکْثَرَ مِنْ أَلْفِ اخْتِراعٍ مُهِمٍّ؛ مِنهَا الْمِصباحُ الْکَهْرَبائيُّ وَ المْسُجَلُِّ و الصُّوَرُ الْمُتَحَرِّکَةُ وَ آلَةُ السّينَما وَ بطَاّريَّةُ السَّياّرَةِ. إنهَُّ قدََرَ عَلیٰ تَأسیسِ أَوَّلِ شَرِکَةٍ لِتَوزیعِ الطاّقَةِ الْکَهرَبائيَّةِ. وَ الطّاقَةُ الْکَهرَبائيَّةُ في هٰذَا الْعَصرِ سَبَبٌ رَئيسيٌّ لِتَقَدُّمِ الصِّناعاتِ الْجَديدَةِ.
معنی: ادیسون شب و روز در آزمایشگاهش مشغول بود. او نخستین کسی بود که آزمایشگاهی
برای پژوهشهای صنعتی ساخت. ادیسون بیشتر از هزار اختراع مهم دارد. از آن جمله نیروی برق، چراغ برق، ضبط کننده موسیقی، عکسهای متحرک، دستگاه سینما، باتری خودرو. نیروی برق در این روزگار دلیل اصلی پیشرفت صنایع جدید است.
«إِنَّ الَّذینَ آمَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ إِنّا لا نُضیعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلاً»
معنی: قطعا کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادند، همانا ما پاداش کسانی را که کار
نیکو کنند تباه نمیکنیم.
ترجمه صفحه 98 درس 7 عربی نهم
- فرق سوره مکی و مدنی چیست؟
- سورههای مکی قبل از هجرت به مدینه نازل شده است،
- و بیشتر آنها حول بیان عقیده میچرخند،
- اما سورههای مدنی بعد از هجرت نازل شده است،
- و بیشتر شرح احکام حلال و حرام میباشد.
معنی متن درس 8 عربی نهم
حِوارٌ بَینَ الزّائِرِ وَ سائِقِ سَیّارَهِ الْأُجْرَهِ
گفت و گو میان زائر و راننده تاکسی
-السَّلامُ عَلَیکُم.
سلام بر شما
+عَلَیکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَهُ اللّهِ وَ بَرَکاتُهُ. أَينَ تَذْهَبونَ؟
سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد! کجا میروید؟
–نَذهْبَُ إلیٰ مُتْحَفِ مکََّة الْمُکَرَّمَةِ.
به موزه مکه مکرمه میرویم.
+أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. تَفَضَّلوا. اِرْکَبوا.
خوش آمدید بفرمایید سوار شوید.
-کَمْ ريالاً تَأْخُذُ مِنّا؟
چند ریال از ما میگیری؟
+أَربَعينَ ريالاً.
چهل ریال
-اَلُْجرَةُ غاليَةٌ. نَحنُ ثَلاثَةُ أشخاصٍ.
کرایه گران است. ما سه نفرهستیم.
+عَفواً؛ ثَلاثونَ ريالاً. لِکُلِّ زائِرٍ عَشََةُريالاتٍ.
ببخشید سی ریال برای هر زائر ده ریال.
-هَلْ تَقْبَلُ النُّقودَ الْيرانيَّةَ؟
آیا پول ایرانی قبول می کنی؟
+نَعَم. لا بأَسَْ. يا شَبابُ، هَلْ أَنتُم إيرانيّونَ؟
بله. اشکالی ندارد. ای جوانان آیا شما ایرانی هستید؟
-نَعَم وَ مِنْ أَينَ أَنتَ؟
بله و تو اهل کجا هستی؟
+أَنا باکِستانيٌّ وَ أشَتْغَلُِ هُنا. في وَطَني
کُنتُ أَشتَغِلُ فِي الْمَزرَعَةِ.
من پاکستانی هستم و در اینجا مشغول هستم. در کشورم در مزرعه کار می کردم.
-أَ رَأَيْتَ الْمُتحَفَ حَتَّی الْنَ؟
آیا تاکنون موزه را دیده ای؟
+لا؛ ما رَأَيْتُهُ. ما کانَتْ عِندي فُرصَةٌ.
نه؛ ندیده ام. فرصت ندارم.
-لِماذا ما ذَهَبْتَ إلیٰ هُناكَ؟!
چرا به آنجا نرفتی؟
+لِأَنّي أَشْتَغِلُ مِنَ الصَّباحِ حَتَّی الْمَساءِ.
زیرا من از صبح تا شب کار می کنیم.
-عَفواً؛ کَمِ السّاعَةُ؟
ببخشید ساعت چند است؟
+اَلْعاشِرَةُ تَماماً.
ده تمام.
-تَعالَ مَعَنا؛ ثُمَّ نَرْجِعُ مَعاً؛ هَل تَقْبَلُ؟
همراه ما بیا. سپس با هم برمیگردیم. آیا می پذیری؟
+لا؛ لا أَقدِرُ. شُکراً جَزيلاً.
نه؛ نمی توانم. بسیار سپاسگزارم.
حِوارٌ بَینَ الزّائِرِ وَ دَلیلِ الْمُتحَفِ
گفتوگو میان زائر و راهنمای موزه
-ماذا في هٰذَا الْمُتحَفِ؟
در این موزه چه چیزی هست؟
+اَلْثارُ التّاريخيَّةُ لِلْحَرَمَينِ الشَّريفَينِ.
آثار تاریخی حرمین شریفین.
-ما ذٰلِكَ الْعَمودُ؟
و این ستون چیست؟
+اَلْعَمودُ الْخَشَبيُّ لِلْکَعبَةِ.
ستون چوبی کعبه.
-وَ ما هٰذِەِ الْثارُ؟
و این آثار چیست؟
+بابُ الْمِنبَرِ الْقَديمِ لِلْمَسجِدِ النَّبَويِّ؛
آثارُ بِئْرِ زَمزَمَ؛ صُوَرُ الْحَرَمَينِ وَ مَقبَرَةِ
الْبَقيعِ؛ وَ آثارٌ جَميلَةٌ أُخْریٰ.
درب منبر قدیمی مسجد پیامبر. آثار چاه زمزم، تصاویر حرمین شریفین و مقبره بقیع و آثار زیبای دیگر.
-أَشْکُرُكَ عَلیٰ تَوضيحاتِكَ الْمُفيدَةِ.
به خاطر توضیحات سودمندتان سپاسگزارم.
+لا شُکْرَ عَلَی الْواجِبِ.
وظیفه بود؛ نیازی به تشکر نیست.
معنی درس 9 عربی نهم
نُصوصٌ حَولَ الصِّحَّةِ
معنی: متنهایی درباره بهداشت
أَفضَلُ الَْلوانِ: بَعضُ النّاسِ يَظُنّونَ بِأَنَّ الَْلوانَ لِلتَّلوينِ أَوْ لِلرَّسْمِ أَوْ لِلتَّزيينِ فَقَط. وَلٰکِنْ هَل سَأَلْنا أَنفُسَنا يَوماً: «هَل يُمْکِنُ مُعالَجَةُ الَْمراضِ بِالَْلوانِ؟ ما هوَ تأثيرُ الَْلوانِ الْمُختَلِفَةِ؟»
معنی: أَفضَلُ الَْلوانِ: بَعضُ النّاسِ يَظُنّونَ بِأَنَّ الَْلوانَ لِلتَّلوينِ أَوْ لِلرَّسْمِ أَوْ لِلتَّزيينِ فَقَط. وَلٰکِنْ هَل سَأَلْنا أَنفُسَنا يَوماً: «هَل يُمْکِنُ مُعالَجَةُ الَْمراضِ بِالَْلوانِ؟ ما هوَ تأثيرُ الَْلوانِ الْمُختَلِفَةِ؟»
معنی: بهترین رنگ ها: برخی از مردم گمان میکنند که رنگها تنها برای رنگ آمیزی یا نقاشی کردن یا تزیین هستند. ولی آیا روزی از خودمان پرسیدهایم: «آیا درمان بیماریها با رنگ ممکن است؟ تأثیر رنگ های مختلف چیست؟»
يَعتَقِدُ بَعضُ الْعُلَماءِ أَنَّ لِلَْلوانِ تَأثيراً عَلَينا. إِنَّ أَحَبَّ الَْلوانِ إلَی الْعَينِ، اَلَْلوانُ الطَّبيعيَّةُ الَّتي نُشاهِدُها حَولَنا فِي اللَّيلِ وَ النَّهارِ وَ هيَ اللَّونُ الَْخضَُ وَ اللَّونُ الَْزرَقُ السَّماويُّ ثُمَّ اللَّونُ الْصفَرُ مِثلُ لَونِ بَعضِ أَوراقِ الْخَريفِ.
معنی: برخی از دانشمندان بر این باورند که رنگها بر ما تأثیر دارند. قطعا محبوبترین رنگها برای چشم، رنگ طبیعیای است که شب و روز در پیرامون خودمان میبینیم که عبارتند از: رنگ سبز و رنگ آبی آسمانی سپس رنگ زرد. مانند رنگ بعضی برگهای پاییزی.
أَمَّا النّورُ الَْحمَرُ، فَنَشْعُرُ بِالتَّعَبِ عِندَما نَنظُرُ إِلَيهِ؛ لَِنَّهُ يُحَرِّ كُ الَْعصابَ. فَقانونُ الْمُرورِ يَستَخْدِمُهُ فِي الَْماکِنِ الَّتي بِحاجَةٍ إِلَی ا لِنْتِباهِ کَإِشاراتِ الْمُرورِ؛ أَمّا غُرَفُ النَّومِ، فَالَْفضَلُ فيهَا اسْتِخدامُ الَْلوانِ الْمُهَدِّئَةِ لِلَْعصابِ کَاللَّونِ الْبَنَفسَجيِّ.
معنی: ما رنگ سرخ، وقتی به آن نگاه میکنیم احساس خستگی میکنیم، برای این که اعصاب را تحریک میکند. در نتیجه قانون راهنمایی و رانندگی در جاهایی که نیاز به توجه دارد، مانند علامتهای راهنمایی و رانندگی آن را به کار میگیرند؛ اما اتاقهای خواب بهتر است که در آن رنگهای آرام بخش اعصاب مثل رنگ بنفش به کار گرفته شود.
فیتامین (A):
معنی: ویتامین آ
مِنْ فَوائِدِ فيتامين «A» زيادَةُ وَزنِ الَْطفالِ وَ هوَ مُفيدٌ لِلْعَيْنِ وَ کانَ الطَّيّارونَ فِي الْحَرْبِ الْعالَميَّةِ الثّانيَةِ يَتَناوَلونَهُ قَبْلَ ابْتِداءِ الْغاراتِ اللَّيليَّةِ وَ هٰذَا الْفيتامينُ مَوجودٌ فِي النَّباتاتِ وَ الْفَواکِهِ بِاللَّونِ الَْصفَرِ کَالمْشِْمشِِ وَ الْجَزَرِ وَ قشِْر الْبُرتُقالِ.
معنی: از فواید ویتامین آ افزایش وزن کودکان است. این ویتامین برای چشم مفید است و خلبانها در جنگ جهانی دوم پیش از آغاز حملات شبانه میخورند و این ویتامین در گیاهان و میوههای به رنگ زرد مانند زردآلو، هویج و پوست پرتغال موجود است.
فیتامین (C):
معنی: ویتامین سی:
يوجَدُ هٰذَا الْفيتامين فِي الْحَليبِ الطّازَجِ، وَلٰکِنَّهُ لا يوجَدُ فِي الْحَليبِ المُْجَفَّفِ وَ الَْطفالُ الَّذينَ يَتَناوَلونَهُ وَحْدَەُ، في أَکثَرِ الَْوقاتِ يَحْدُثُ لَهُم ضَعفٌ فِي السّاقَينِ. وَ يُمکِنُ تَعويضُ هذَا النَّقصِ فِي التَّغذيَةِ بِتَناوُلِ عَصيرِ اللَّيمونِ أَوْ عَصيرِ الْبُرتُقالِ.
معنی: این ویتامین در شیر تازه وجود دارد، ولی در شیر خشک وجود ندارد و کودکانی که تنها آن را میخورند بیشتر اوقات برایشان ناتوانی ساقها پیش میآید و این کمبود در تغذیه با خوردن آب لیمو با آب پرتغال جبران میشود.
ترجمه متن صفحه 127 درس دهم عربی نهم
کَتَبَ الشَّهيدُ الْحاجّ قاسِم سُلَيماني رِسالَةً لِصاحِبِ الْمَنزِلِ الَّذِي اسْتَخدَمَهُ كَمَقَرٍّ لَهُ خِلالَ عَمَليّاتِ تَحريرِ «الْبوكَمال» في سوريَّة، يَظهَرُ فيها تَواضُعُهُ وَ الْتِزامُهُ بِالْحَقِّ.
معنی: شهید حاج قاسم سلیمانی به صاحب خانهای که در جریان عملیات آزادسازی (البوکمال) در سوریه، مقر خود بود نامه نوشت. و با اینکار فروتنی و تعهد خود را به حقیقت نشان میدهد.
بِسمِ اللّٰهِ الرَّحمٰنِ الرَّحیمِ
معنی: به نام خداوند بخشنده مهربان.
مِنْ قاسِمِ سُلَيماني إلَی الْعائِلَةِ الْعَزيزَةِ وَ الْمُحتََمَةِ. اَلسَّلامُ عَلَيکُم.
معنی: از قاسم سلیمانی به خانواده عزیز و ناگزیر. درود بر شما.
إنَّکُم تَعرِفونَني حَقّاً. نَحنُ الْمُجاهِدينَ ساعَدْنَا الْمُسلِمينَ مِن أَهلِ السُّنَّةِ في جَميعِ الْعالَمِ.
معنی: شما واقعا ما را میشناسید. ما مجاهدینی هستیم که به مسلمانان سنی در سراسر جهان کمک کردیم.
نَحنُ شيعَةٌ وَ يُمْکِنُ القَْولُ بِأَنَّنا مِن أَهلِ السُّنَّةِ؛ لَِنَّنا نَسيرُ عَلیٰ سُنةَِّ رَسولِ اللهِّٰ، وَ نَعْمَلُ بِها.
معنی: ما شیعه هستیم و به نوعی میتوان گفت سنی هستیم. چون ما از سنت رسول خدا پیروی میکنیم. و ما آن را انجام میدهیم.
وَ أنتُم شيعَةٌ لَِنَّکُم تُحِبّونَ أَهلَ الْبَيتِ.
معنی: و شما شیعه هستید چون اهل بیت را دوست دارید.
لَقَد عَرَفْتُ مِن خِلالِ وُجودِ کِتابِ الْقُرآنِ الْکَريمِ وَ صَحيحِ الْبُخاريِّ وَ الْکُتُبِ الُْخریٰ في بَيتِکُم أَنَّکُم مُتَدَيِّنونَ؛ لِهٰذا أَطلُبُ مِنکُم شَيئَينِ:
معنی: من از طریق وجود قرآن کریم و صحیح بخاری و کتب دیگر را در خانه شما که مذهبی هستید، شناختهام؛ به همین دلیل از شما دو چیز میخواهم:
اَلْاوََّلُ: أرَجو مِنکُمُ الْمَعذِرَةَ؛ لَِنَّنا جَعَلْنا بَيتَکُم مَقَرّاً لَنا دونَ إذنکِمُ.
معنی: اول: طلب عفو دارم. زیرا ما خانه شما را بدون اجازه شما مقر خود گردانیدیم.
الَثّاني: أَرجو مِنکُم طَلَبَ الضََّرِ الَّذي لَحِقَ بِبَيتِکُم. فَنَحنُ مُستعَِدّونَ لِدَفْعِ الثَّمَنِ. لَقَدِ اسْتَخَرْنا بِالقُرآنِ الْکَريمِ نيابَةً عَنکُم.
معنی: دوم: از شما میخواهم خسارات وارد شده به خانهتان را طلب کنید. پس ما موظف هستیم آنرا پرداخت کنیم. ما از جانب شما به قرآن کریم توسل کردیم.
فَفَتَحْناهُ وَ ظَهَرَتْ آياتٌ مُبارَکَةٌ مِن سورَةِ الْفُرقانِ. أَرجو مِنکُمُ التَّدَبُّرَ فيها، کَما نَحنُ تَدَبَّرْنا فيها.
معنی: پس آن را گشودیم و آیات مبارکی از سوره فرقان نازل شد. من از شما میخواهم به آن فکر کنید از جهتی که ما در مورد آن فکر کردهایم.
نحَنُ صَليَّْنا في بيَتِکمُ، وَ صَليَّتُْ رَکعَتيَنِ وَ أَهْدَيتُ ثوَابَها لکَمُ وَ طلَبَتُْ مِنَ اللهِّٰ حُسْنَ الْعاقِبَةِ لَکُم.
معنی: ما در خانه تو نماز را بر پا داشتیم، و دو رکعت نماز خواندیم که ثواب آن را به شما دادیم و از خدا خواستم که آن را برای عاقبت شما بگذارد.
نَحنُ مُحتاجونَ إلیٰ دُعائِکُم.
معنی: ما محتاج به دعای شما هستیم.
رَجاءً، اطُلُبوا مِنّي ثَمَنَ الْضَرارِ، فَهٰذا رَقَمُ هاتِفي في إيران، أَرجو مِنکُمُ ا لِتصِّالَ بي، وَ أناَ مُستَعِدٌّ لِيَِّ شَءٍ ترُيدونَهُ.
معنی: لطفا، مبلغ ضرر را از من بخواهید. این شماره تلفن من در ایران است. لطفا با من تماس بگیرید من برای هر چیزی که از من بخواهید آماده هستم.
رَقَمُ الْهاتِف: ——- 0098913
اِبنُکُم، أَوْ أَخوکُم: سُلَيماني.
معنی: شماره تلفن: ——- 0098913
پسرت یا برادرت: سلیمانی.
خب دوستان عزیزم به پایان معنی درسهای عربی نهم رسیدیم؛ سعی کردیم متن درسها و حوارات را به صورت کامل و بدون نقص در اختیار شما عزیزان قرار بدهیم تا بتونید به راحتی در امتحانات، سوالات را جواب دهید. اگر مطلب مورد پسندتان قرار گرفت برای اطلاع از مطالبی از این دست، حتماً در خبرنامه سایت عضو شوید و اگر در هر بخش از مطالب سوالی یا ابهامی داشتید حتما در نظرات مطرح کنید. در ادامه چند لینک مفید برای شما عزیزان قرار دادهایم.
- عربی هشتم
- عربی هفتم
- آموزش قواعد عربی نهم
- آموزش قواعد عربی هشتم
- آموزش قواعد عربی هفتم
- گامبهگام عربی نهم
- معنی درس های عربی هشتم
- معنی درس های عربی هفتم
سوالات متداول
- آیا معنی متن تمام درسها هم موجود است؟
بله معنی تمام متن درسهای عربی نهم در مقاله معنی درس های عربی نهم قرار دارد. - آیا ترجمه درس 10 عربی نهم هم در این مقاله وجود دارد؟
بله البته معنی تمام ده درس عربی نهم در این آموزش قرار دارد. - چند سوال مرتبط با این درس داشته باشم میتوانم بپرسم؟
بله البته تیم بخون به صورت دائم در خدمت شما عزیزان میباشد.