دوستان دهم انسانی سلام. من مهرداد رسول زاده هستم و امروز در سایت بخون قرار است یک مقاله طوفانی درباره معنی عربی دهم انسانی را به صورت کاملا رایگان و براساس تغییرات کتاب درسی تقدیم شما عزیزان کنم. در این مقاله بهصورت کامل ترجمه عربی دهم انسانی برای تمامی دروس را بررسی خواهیم کرد و همچنین به بررسی معنی حوار عربی دهم انسانی بهصورت کامل خواهیم پرداخت؛ پس با دقت این مقاله را مطالعه کنید و در هر بخش از ترجمه دروس عربی دهم انسانی دچار سوال یا ابهامی شدید سریعا از بخش نظرات مطرح کنید.
معنی درس اول عربی دهم انسانی
خب شروع درس اول عربی دهم انسانی با یک متن کوتاه است و در تصویر بالا اولین قسمت از معنی عربی دهم انسانی درس اول را مشاهده میکنید. اما اینجا یک پیشنهاد عالی هم برای شما داریم؛ از طریق لینکهای زیر میتوانید به سایر محتواهای مربوطه بهصورت کاملا رایگان دسترسی داشته باشید.
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 2
آن همان خداوند است.
1- به آن درخت نگاه کن که دارای شاخههای تر و تازه است.
2- چگونه از دانهای رشد کرد و چگونه درختی شده است؟
3- پس جست و جو کن و بگو چه کسی از آن میوه را در میآورد.
4- به خورشیدی که پارهی آتش آن فروزان است نگاه کن.
5- روشنایی در آن است و به وسیلهی آن حرارتی پراکنده میشود.
6- چه کسی آن را در فضا مانند اخگر (پاره آتش) به وجود آورده است.
7- او همان خداوندی است که نعمتهایش ریزان است.
8- صاحب حکمتی کامل و نیروی توانمند است.
9- به شب نگاه کن پس چه کسی ماه را در آن پدید آورده است.
10- و آن را شب با ستارگانی مانند مرواریدهای پراکنده زینت داد.
معنی عربی دهم انسانی صفحه 3
11- به ابر نگاه کن پس چه کسی از آن باران را نازل کرد.
12- پس زمین را با آن پس از غبارآلودگی سبز گردانید.
13- و به آسمان نگاه کن و بگو چه کسی چشم را در او شکافت.
14- و این کیست که او را با نیرویی اندیشمند مجهز کرده است.
15- آن همان خداوندی است که نعمت هایش ریزان است.
ترجمه حوار عربی دهم انسانی صفحه ۵
اَلتّفارُف: آشنایی
متن | ترجمه |
---|---|
زائِرُ مَرقَدِ أميرِالْمُؤمِنينَ عَليّ (ع): | زیارت کنندهی آرامگاه امیر مومنان علی |
أَحَدُ الْمُوَظَّفينَ في قاعَةِ الْمَطارِ: | یکی از کارمندان در سالن فرودگاه |
اَلسَّلامُ عَلَيکُم: | سلام بر شما. |
وَ عَلَيکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ: | سلام و رحمت و خداوند و برکاتش بر شما باد. |
صَباحَ الْخَيرِ يا أَخي: | صبح شما بخیر، ای برادرم. |
صَباحَ النّورِ وَ السُّرورِ: | صبح شما نورانی و (همراه) باد شادمانی باد. |
کَيفَ حالُكَ؟: | حالت چطور است؟ |
أَنَا بِخَيرٍ، وَ کَيفَ أَنتَ؟: | من خوبم، و تو چطوری؟ |
بِخَيرٍ وَ الْحَمدُ لِلّٰهِ: | من خوبم و خدا را شکر. |
عَفواً، مِنْ أَينَ أَنتَ؟: | ببخشید، تو اهل کجایی؟ |
أَنا مِنَ الْجُمهوريَّةِ الْإسلاميَّةِ الْإيرانيَّةِ: | من از جمهوری اسلامی ایران هستم. |
مَا اسْمُكَ الْکَريمُ؟: | اسم شریف شما چیست؟ |
اسم شریف شما چیست؟ | اسم من حسین است و اسم شریف شما چیست؟ |
اِسمي عَبدُ الرَّحمانِ: | اسم من عبدالرحمان است. |
هَل سافَرْتَ إلَی إيرانَ حَتَّی الْآنَ؟: | آیا تاکنون به ایران سفر کردهای؟ |
لا؛ مَعَ الْأَسَفِ. لٰکِنّي أُحِبُّ أَنْ أُسافِرَ: | نه. متاسفانه. ولی من دوست دارم سفر کنم. |
إنْ شاءَاللّٰهُ تُسافِرُ إلَی إيرانَ!: | اگر خدا بخواهد به ایران سفر میکنی؟ |
إن شاءَاللّٰهُ؛ إلَی اللِّقاءِ؛ مَعَ السَّلامَةِ: | اگر خدا بخواهد؛ به امید دیدار؛ به سلامت. |
في أَمانِ اللّٰهِ: | در امان خداوند. |
في أَمانِ اللّٰهِ وَ حِفظِهِ، يا حَبيبي: | در امان و پناه خداوند، ای دوست من. |
ترجمه عربی دهم انسانی درس دوم
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 12
1- بی گمان شما مسئول هستید.
2- سمیه پس از پایان ساعت کار مدرسه منتظر مادرش بود، و کلاسهای مدرسه بسته بود و مدیر مدرسه و برخی معلم ها منتظر بودند که مدرسه از دانشآموزان خالی گردد.
3- در این هنگام سمیّه صدای کولر را از یکی از کلاسها شنید، گمان کرد دانشآموزان کلاسی دیگر در کلاس تقویتی هستند، و مشغول فعّالیت آزادند؛ و آن گاه که با دقت نگاه کرد، اتاق ها را خالی و درش را بسته یافت، در نتیجه به سوی مدیر مدرسه رفت و او را از آنچه دیده بود با خبر کرد، مدیر از او تشکر کرد و خواست چراغها و کولر را روشن کند.
در این هنگام مدیر دانشآموزش به نام فاطمه را دید، فاطمه (داشت) برای بستن شیر آبی که کمی باز بود میرفت. در صبح روز بعد، مدیر مدرسه در صف صبحگاه از فاطمه و سمیّه به خاطر توجه آنها به تأسیسات عومی سپاسگذاری کرد.
4- و در زنگ علوم اجتماعی رقیّه بلند شد و از خانم پرسید: منظور از تأسیسات عمومی چیست؟
پس معلم جواب داد: مکانهایی که دولت مالک آن باشد و همه مردم از آن بهره ببرند، اگر مفهوم آن را فهمیدی برای من مثالهایی از مکان های عمومی بزن.
8- رقیّه جواب داد: مدارس، تلفنهای عمومی، بیمارستانها، درمانگاهها، موزهها، کتابخانهها، سرویسهای بهداشتی و پارک های عمومی، درختان در پیادهرو و تیرهای برق…
معلم جواب داد: احسنت، حفاظت از این تأسیسات بر هر شهروندی واجب است.
معنی عربی دهم انسانی صفحه 13
7- دانشآموزان پرسیدند؟! چرا و چگونه آن وظیفه دولت است؟
معلم گفت: پس مسئولیتی مشترک است پس سمیّه که کولر و چراغ ها را خاموش کرد و فاطمه که شیر آب را بست و دانشآموزی که وارد کتابخانه میشود، پس آرامش دادن در آن و نظافت و ترتیب کتابها را حفظ میکند، آن کسی که با سخن نیکو نصیحت میکند، کسی که زبالههایش را در مکان غیر میریزد اینان به وظایف شهروندی احساس مسئولیت میکنند.
11- سمیّه برخاست و گفت: آیا مناسب نیست نوشتن این حدیث بر لوح دیواری؟
شما حتی در برابر زمینها و چارپایان مسئولید. مدیر قبول کرد و گفت: این پیشنهاد خوب است و همگی در عمل به این حدیث همکاری میکنیم.
ترجمه حوار عربی دهم انسانی صفحه ۱۷
في مَطارِ النَّجَفِ الْأشرَفِ: در فرودگاه نجف اشرف
متن | ترجمه |
---|---|
سائِحٌ مِنْ إيران: | گردشگری از ایران |
سائِحٌ مِنَ الْکُوَيتِ | گردشگری از کویت |
اَلسَّلامُ عَلَيکُم. | سلام بر شما |
وَ عَلَيکُمُ السَّلامُ وَ رَحمَةُ اللّٰهِ وَ بَرَکاتُهُ. | و سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما باد. |
مَساءَ الْخَيرِ يا حَبيبي. | عصر بخیر ای دوست من |
مَساءَ النّورِ يا عَزيزي | عصر بخیر عزیزم. |
هَلْ حَضرَتُكَ مِنَ الْعِراقِ؟ | آیا جنابعالی از عراق هستید؟ |
لا؛ أَنَا مِنَ الْکُوَيتِ. أَ أَنتَ مِن باکِستان؟ | نه؛ من از کویت هستم. آیا تو از پاکستان هستی؟ |
لا؛ أَنا إيرانيٌّ. کَمْ مَرَّةً جِئتَ لِلزّيارةِ؟ | نه؛ من ایرانیام. چند بار به زیارت آمدهای؟ |
جِئتُ لِلْمَرَّةِ الْأُولَی؛ وَ کَمْ مَرَّةً جِئتَ أَنتَ؟ | برای اولین بار آمده ام؛ تو چند بار آمده ای؟ |
أَنا جِئتُ لِلْمَرَّةِ الثّانيَةِ. | من برای بار دوم آمده ام. |
کَمْ عُمرُكَ؟ | چند سالت است؟ |
عُمري سِتَّةَ عَشَرَ عاماً. | من شانزده سال دارم. |
مِنْ أَيِّ مَدينَةٍ أَنتَ؟ | از کدام شهر هستی؟ |
أَنَا مِنْ مَدينَةِ جويبار في مُحافَظَةِ مازَندَران. | من از شهر جویبار در استان مازندران هستم. |
ما أَجمَلَ غاباتِ مازندران وَ طَبيعَتَها! | جنگلهای مازندران و طبیعتش چه زیباست! |
هَلْ ذَهَبتَ إلَی إيرانَ مِنْ قَبلُ؟! | آیا قبلاً به ایران رفته ای؟ |
نَعَم؛ ذَهَبتُ لِزيارَةِ الْإمامِ الرِّضا، ثامِنِ أَئِمَّتِنا (ع). | بله؛ به زیارت امام رضا (ع)، هشتمین امام رفتم. |
کَيفَ وَجَدْتَ إيرانَ؟ | ایران را چگونه یافتی؟ |
إنَّ إيرانَ بِلادٌ جَميلةٌ جِدّاً، وَ الشَّعْبَ الْإيرانيَّ شَعبٌ مِضْيافٌ. | قطعاً ایران سرزمین بسیار زیبایی است و ملت ایرانی ملتی مهمان دوست هستند. |
ترجمه درس سوم عربی دهم رشته انسانی
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 24
1- باران ماهی
آیا باور میکنی که روزی از روزها ماهیها را ببینی که از آسمان میافتند؟ مسلماً بارش باران و برف از آسمان چیزی طبیعی است.ولی آیا امکان دارد که باران ماهی را ببینیم؟آیا گمان میکنی که آن باران حقیقی باشد و فیلمی خیالی نیست؟ خوب پس به این تصاویر نگاه کن تا باور کنی.
2- به دقت نگاه کن؛ تو افتادن ماهیها را از آسمان میبینی، مثل اینکه (گویا) آسمان ماهیهایی را میبارد. مردم این پدیده طبیعی را “باران ماهی” مینامند. این پدیده مردم را سالهای طولانی شگقتزده کرد و برای آن پاسخی نیافتند.
باران ماهی سالانه در جمهوری هندوراس در آمریکای مرکزی اتفاق میافتد.
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 25
3- این پدیده گاهی دوبار در سال اتفاق میافتد. و مردم به مدت دو ساعت یا بیشتر ابر سیاه بزرگی و رعد و برق و بادهای قوی و بارانی شدید را ملاحظه میکنند. سپس زمین با ماهیها پوشیده میشود، و مردم آنها را برای پختن و خوردنش میبرند.
4- دانشمندان برای شناخت این پدیده عجیب تلاش کردند. پس گروهی را برای شناختن و دیدن مکان و شناخت ماهیها فرستادند فرستادند. پس فهمیدند تمام ماهیهای روی زمین از یک نوعاند. ولی تعجب از این است که ماهیها متعلق به آبهای مجاور نیستند. بلکه متعلق به اقیانوس اطلس که مسافت 200 کیلومتر از محل افتادن ماهیها فاصله دارد میباشد.
علت تشکیل این پدیده چیست؟ گردباد شدیدی اتفاق می افتد سپس ماهی را با قدرت به آسمان می کشد و آنها را به محلی دور میکشاند (می برد) و وقتی سرعتش را از دست می دهد ماهی ها بر روی زمین می افتند.
مردم هندوراس سالانه این روز را جشن می گیرند و آن را «جشنوارهی باران ماهی» می نامند.
ترجمه حوار صفحه 30 عربی دهم انسانی
في قِسْمِ الْجَوازاتِ: در بخش گذرنامه
متن | ترجمه |
---|---|
شُرطيُّ إدارةِ الْجَوازاتِ | پلیس اداره گذرنامه |
اَلْمُسافِرُ الْإيرانيُّ | مسافر ایرانی |
أَهلاً وَ سَهلاً بِکُم. مِن أَيِّ بَلَدٍ أَنتُم؟ | خوش آمدید، شما اهل کدام کشور هستید؟ |
نَحنُ مِن إيران وَ مِن مَدينَةِ زابُل. | ما از ایران و از شهر بابل هستیم. |
مَرحَباً بِکُم. شَرَّفتُمونا. | درود بر شما، به ما افتخار دادید. |
أَشکُرُكَ يا سَيِّدي. | از تو تشکر میکنم آقا! |
ماشاءاللّٰهُ! تَتَکَلَّمُ بِالْعَرَبيَّةِ جَيِّداً! | ما شاء الله به خوبی عربی صحبت میکنی! |
أُحِبُّ هٰذِهِ اللُّغَةَ. اَلْعَرَبيَّةُ جَميلَةٌ. | این زبان را دوست دارم، عربی زیباست. |
کَمْ عَدَدُ الْمُرافِقينَ؟ | تعداد همراهان چند نفر است؟ |
سِتَّةٌ: والِدايَ وَ أُختايَ وَ أَخَوايَ. | شش نفر: پدر و مادرم، دو خواهر، دو برادرم. |
أَهلاً بِالضُّيوفِ. هَل عِندَکُم بِطاقاتُ الدُّخولِ؟ | مهمانان خوش آمدید. آیا شما بلیط های ورود دارید؟ |
نَعَم؛ کُلُّ واحِدٍ مِنّا بِطاقَتُهُ بِيَدِهِ. | بله، هر یک از ما بلیطش در دستش است. |
اَلرِّجالُ عَلَی الْيَمينِ وَ النِّساءُ عَلَی الْيَسارِ لِلتَّفتيشِ. | مردان سمت راست و زنان سمت چپ برای بازرسی. |
عَلَی عَيني. | بر روی چشم. |
رَجاءً؛ اِجعَلوا جَوازاتِکُم في أَيديکُم. | لطفا، گذرنامههایتان را در دستتان بگیرید. |
نَحنُ جاهِزونَ. | ما آمادهایم. |
ترجمه درس 4 عربی دهم انسانی
ترجمه صفحه 36 عربی دهم انسانی
1-قطعا پیام اسلام در گذر زمانها بر اساس منطق و دوری از بدی استوار بوده است. به راستی خداوند میفرماید:
نیکی و بدی با هم برابر نیست. (بدی) را به بهترین شکل ممکن دفع کن، که آنگاه کسی که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی صمیمی میشود.
همانا قرآن به مسلمنان دستور میدهد که به معبودهای مشرکان و کفار ناسزا نگویند؛ پس میگوید: و کسانی را که به جای خدا میخوانند دشنام ندهید که آنان هم به خدا دشنام دهند.
2- اسلام ادیان الهی را محترم میشمارد؛ بگو: ای اهل کتاب، بیایید به سوی کلمهای یکسان میان ما و شما، که جز خدا را نپرستیم و چیزی را شریک او قرار ندهیم.
قرآن بر آزادی عقیده تاکید میکند: هیچ اجباری در دین نیست.
پافشاری بر نقاط اختلاف و دشمنی مجاز نیست، زیرا به کسی سود نمیرساند؛ و بر همه ی مردم واجب است که در عین نگهداشتن عقیدهی خود با دیگران همزیستی مسالمت آمیز داشته باشند. زیرا هر گروهی از مردم به آنچه نزدشان است خوشحال اند.
3-کشورهای اسلامی مجموعهای از ملتهای متعدد هستند. در زبانهای خود و رنگهایشان متفاوت میباشند.
خداوند بزرگ میفرماید: ای مردم، ما شما را از مرد و زنی آفریدیم، و شما را ملتها و قبیلههایی قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامی ترین شما با تقوا ترین شما است.
معنی عربی دهم انسانی صفحه 37
4-قرآن ما را به وحدت دعوت می کند. و همگی به ریسمان خدا چنگ بزنید و پراکنده نشوید.
اتحاد امتهای اسلامی در شکلهای مختلفی جلوه میکند، از جمله جمع شدن مسلمانان در یک مکان در حج. مسلمانان یک پنجم ساکنان عالم هستند، در پهنه گستردهای در زمین از چین تا اقیانوس اطلس زندگی می کنند.
5-امام خمینی (ره) گفت: زمانی که کسی حرفی میزند که بین مسلمانان تفرقه میاندازد، پس بدانید او جاهل یا دانایی است که سعی میکند بین صفهای مسلمانان تفرقه ایجاد کند.
و رهبر ما آیت الله خامنهای گفت: اگر کسی را دیدید که به تفرقه دعوت میکند، آن شخص مزدور دشمن است.
ترجمه حوار صفحه ۴۰ عربی دهم انسانی
في صالَةِ التَّفتيشِ بِالْجَمارِكِ: گفت و گویی در سالن بازرسی گمرک
متن | ترجمه |
---|---|
شُرطيُّ الْجَمارِكِ | پلیس گمرک |
اَلزّائِرَةُ | زائر (زیارت کننده خانم) |
اِجلِبي هٰذِهِ الْحَقيبَةَ إلَی هُنا. | این چمدان را اینجا بیاور. |
عَلَی عَيني، يا أَخي، وَلٰکِنْ ما هيَ الْمُشکِلَةُ؟ | به روی چشم، ای برادرم، ولی مشکل چیست؟ |
تَفتيشٌ بَسيطٌ. | یک بازرسی ساده است. |
لا بأَسَ. | اشکالی ندارد. |
عَفواً؛ لِمَن هٰذِهِ الْحَقيبةُ؟ | ببخشید، این چمدان برای کیست؟ |
لِأُسرَتي | برای خانوادهام. |
اِفتَحيها مِنْ فَضلِكِ. | لطفا آن را باز کن. |
تَفَضَّلْ، حَقيبَتي مَفتوحَةٌ لِلتَّفتيشِ. | بفرما، چمدان من برای بازرسی باز است. |
ماذا في الْحَقيبَةِ؟ | چه چیزی در چمدان است؟ |
فُرشاةُ الْأَسنانِ و الْمَعجونُ وَ الْمِنشَفَةُ وَ الْمَلابِسُ … | مسواک و خمیر دندان و حوله و لباسها …. |
ما هٰذَا الْکِتابُ؟ | این کتاب چیست؟ |
لَيسَ کِتاباً؛ بَلْ دَفْتَرُ الذِّکرَياتِ. | کتاب نیست؛ بلکه دفتر خاطرات است. |
ما هٰذِهِ الْحُبوبُ؟ | این قرصها چیست؟ |
حُبوبٌ مُهَدِّئَةٌ، عِندي صُداعٌ. | قرصهای آرام بخش است، من سر درد دارم. |
هٰذِهِ، غَيرُ مَسموحَةٍ. | این (ها) غیر مجاز است. |
وَ لٰکِن أَنا بِحاجَةٍ إلَيها جِدّاً. | ولی من واقعاً به آنها نیاز دارم. |
لا بأَسَ. | اشکالی ندارد. |
شُکراً. | متشکرم. |
اِجمَعيها وَ اذْهَبي. | آنها را جمع کن و برو. |
في أَمانِ اللّٰهِ. | در امان خدا. |
ترجمه درس پنجم عربی دهم انسانی
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 48
1-غواصانی که شبانه به اعماق اقیانوس رفتند، صدها چراغ رنگی را مشاهده کردند که نورشان را از ماهیهای نورانی فرستاده میشد و که تاریکی دریا را به روشنی روز تبدیل میکند که غواصان در آن میتوانند در نور این ماهیها عکس بگیرند. دانشمندان دریافتند که این چراغها توسط نوعی باکتری درخشان که زیر چشم آن ماهیان زندگی می کند، ساطع میشود. آیا امکان دارد که روزی بشر از آن معجزه دریایی بهرهمند شود و از باکتریهای درخشان برای روشنایی شهرها کمک بگیرند؟
2-چه بسا که بتوانید آن را انجام دهد، زیرا «هر که چیزی بخواهد و تلاش کند (آن را) بدست میآورد.
3-به راستی زبان گربه یک سلاح طبی دائمی است، زیرا پر از غدههایی است که مایعی ضد عفونیکننده ترشح میکند، بنابراین زخم خود را لیس میزند تا بهبود پیدا کند.
4-به راستی برخی از پرندگان و حیوانات با غریزه خود گیاهان دارویی را میشناسند و میدانند چگونه از گیاهان مناسب برای پیشگیری از بیماریهای مختلف استفاده کنند. و این حیوانات انسان را بر خواص دارویی بسیاری ازگیاهان دارویی و غیر آنها آشنا کردهاند.
5-همانا اکثر حیوانات علاوه بر اینکه زبان خاصی برای خود دارند، دارای زبان مشترکی هستند که از طریق آن میتوانند همدیگر را بفهمند، کلاغ صدایی دارد که با آن به دیگر حیوانات هشدار میدهد تا سریع از منطقه خطر دور شوند، پس او به عنوان جاسوسی از جاسوس های جنگل است.
معنی عربی دهم انسانی صفحه 49
6-اردک غده ای در نزدیکی دم خود دارد که حاوی روغن مخصوصی است که آن را روی بدن خود پخش می کند تا تحت تأثیر آب قرار نگیرد.
7- آفتاب پرست میتواند بدون حرکت سرش ، چشمهای خود را در جهات مختلفی بچرخاند و در حالی که میتواند در یک زمان دو جهت مختلف را ببنید.
8- چشم جغد حرکت نمیکند، زیرا ثابت است ، اما با حرکت سرش در هر جهت این کمبود را جبران می کند؛ و بدون حرکت بدن میتواند سر خود را صد و هفتاد درجه بچرخاند.
ترجمه حوار درس 5 عربی دهم انسانی
مَعَ سائِقِ سَيّارةِ الْاُجرَةِ: با راننده تاکسی
متن | ترجمه |
---|---|
اَلسّائِحُ | گردشگر |
سائِقُ سَيّارةِ الْأُجرَةِ | راننده تاکسی |
أَيُّهَا السّائِقُ، نُريدُ أَنْ نَذهَبَ إلَی الْمَدائِنِ. | ای راننده! میخواهیم به مداین برویم. |
أَنا في خِدمَتِکُم. تَفَضَّلوا. | من در خدمت شما هستم. لطفا بفرمایید. |
کَمِ الْمَسافَةُ مِن بغدادَ إلَی هُناكَ؟ | مسافت بغداد تا آنجا چقدر است؟ |
أَظُنُّ الْمَسافَةَ سَبعَةً و ثَلاثينَ کيلومِتراً. عَجيبٌ؛ لِمَ تَذهَبونَ إلَی الْمَدائِنِ؟ | فکر میکنم 37 کلیومتر باشد. عجیب است؛ چرا به مداین میروید؟ |
لِزيارَةِ مَرقَدِ سَلمانَ الْفارِسيِّ وَ مُشاهَدَةِ طاقِ کِسرَی؛ لِماذا تَتَعَجَّبُ؟! | برای زیارت مرقد سلمان فارسی و دیدن طاق کسری؛ چرا تعجب میکنی؟ |
لِأَنَّهُ لا يَذهَبُ إلَی الْمَدائِنِ إلّا قَليلٌ مِنَ الزُّوّارِ. | برای اینکه جز تعداد محدودی از زائران به مداین نمیروند. |
في الْبِدايَةِ تَشَرَّفْنا بِزيارَةِ الْعَتَباتِ الْمُقَدَّسَةِ في الْمُدُنِ الْأَربَعَةِ کَربَلاءَ وَ النَّجَفِ وَ سامَرّاءَ وَ الْکاظِميَّةِ. | در ابتدا به زیارت عتبات مقدس در شهرهای چهارگانه کربلا و نجف و سامرا و کاظیمن مشرف شدیم. |
زیارةٌ مَقبولَةٌ لِلْجَمیعِ! أَ تَعرِفُ مَن هوَ سَلمانُ الْفارِسيُّ أَمْ لا؟ | زیارت همه قبول باشد، آیا میدانی سلمان فارسی کیست یا نه؟ |
نَعَم؛ أَعرِفُهُ، إنَّهُ مِنْ أَصحابِ النَّبيِّ وَ أَصلُهُ مِن إصفهان. | بله؛ من او را میشناسم. او از یاران پیامبر (ص) است و اصالتش از شهر اصفهان است. |
أَحسَنتَ! وَ هَلْ لَكَ مَعلوماتٌ عَنْ طاقِ کِسرَی؟ | آفرین بر تو! آیا در مورد طاق کسری اطلاعاتی داری؟ |
بِالتَّأکيدِ؛ إنَّهُ أَحَدُ قُصورِ الْمُلوكِ السّاسانيّينَ قَبلَ الْإسلامِ. قَد أَنشَدَ شاعِرانِ کَبيرانِ قَصيدَتَينِ عِندَ مُشاهَدَتِهِما إيوانَ کِسرَی: الْبُحتُريُّ مِن أَکبَرِ شُعراءِ الْعَرَبِ، وَ خاقانيٌّ، الشّاعِرُ الْإيرانيُّ. | البته؛ قطعاً این قصر یکی از قصرهای پادشاهان ساسانی قبل از اسلام است. دو شاعر بزرگ با دیدن ایوان کسری دو شعر سرودند: بحری، یکی از بزرگترین شاعران عرب و خاقانی، شاعر ایرانی. |
ماشاءَاللّٰهُ! بارَكَ اللّٰهُ فيكَ! مَعلوماتُكَ کَثیرَةٌ! | ماشاء الله! آفرین بر تو! اطلاعات تو زیاد است! |
ترجمه درس ششم عربی دهم انسانی
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 60 
1-ایران از کشورهای زیبا در جهان و مشهور به بسیاری از مناطق جذاب و آثار تاریخی و فرهنگی است؛ و در آن صنایع دستی وجود دارد که گردشگران را از سراسر دنیا جذب میکند.
2-ایران در سالهای اخیر شاهد رشد قابل ملاحظهای در زمینه گردشگری بوده است، که بعد از نفت میتواند ثروت عظیمی را از گردشگری جمع کند. برخی از گردشگران ایران را کشوری ممتاز برای گردشگری میدانند.
3- سازمان یونسکو به ثبت مناطق فرهنگی و تاریخی ایران در لیست میراث جهانی اقدام کرده است؛ زیرا آنها بسیاری از گردشگران را به سوی خود جذب میکنند.
4- از آثار تاریخی در ایران: مرقد امام رضا و مرقد فردوسی در مشهد، مرقد حضرت معصومه در شهر قم و آثار پرسپولیس و دو آرامگاه حافظ و سعدی در استان شیراز و طاق بستان و کتیبه بیستون در استان کرمانشاه و قلعه فلک افلاک در خرم آباد و و قلعه والی و جنگلهای بلوط در ایلام و حمام گنجعلی خان در استان کرمان که مشهور به تولید پسته و فرش است و آبشارهای شوشتر و آرامگاه دانیال نبی در خوزستان و مرقد ابن سینا دانشمند مشهور دنیا و غار علیصدر که از طولانی ترین غارهای آبی در جهان در همدان است، و بناهای تاریخی در اصفهان که سازمان جهانی یونسکو آنها را در لیست خود ثبت کرده است،
اما استانهای سهگانه شمالی در ساحل دریای خزر با منظرههای زیبایش جالب است و آنها قطعه ای از بهشت هستند که برای کارت پستال مناسب هستند.
5- ناگزیر از تألیف کتابی بزرگ برای شمارش مناطق دارای جاذبه گردشگری در ایران، بخش دیگری از آنها را ذکر میکنیم: یزد و شیرینی جاتش و مناطق کویریاش و تبریز و بازار مشهورش به بزرگترین بازار سرپوشیده در جهان.
6- و دریاچه زریبار در مریوان و گنبد سلطانیه در زنجان و موزه میراث روستایی نزدیک رشت و هزاران منطقه دیگر. تنوع آثار ایران و استقرار امنیت در آن جهانگردان را برای سفر به دیدن زیبایی آثار و طبیعتش تشویق میکند.
ترجمه صفحه 67 عربی دهم انسانی
الحوارُُ: فِی الصَّیدَلیَةِ
متن | ترجمه |
---|---|
اَلْحاجُّ | حج گزار |
اَلصَّيْدَليُّ | داروخانه دار |
عَفْواً، ما عِنْدي وَصْفَةٌ وَ أُريدُ هٰذِهِ الْأَدْويَةَ الْمَکْتوبَةَ عَلَی الْوَرَقَةِ. | ببخشید؛ من نسخه ندارم و این داروهای نوشته شده بر روی ورقه را میخواهم. |
أَعْطِني الْوَرَقَةَ: مِحرارٌ، حُبوبٌ مُسَکِّنَةٌ لِلصُّداعِ، حُبوبٌ مُهَدِّئَةٌ، کَبسول أمبيسيلين، قُطْنٌ طِبّيٌّ، مَرْهَمٌ لِحَسّاسيَّةِ الْجِلْدِ … لا بَأْسَ، وَلٰکِنْ لا أُعْطيكَ أمبيسيلين. | ورقه را به من بده: دماسنج، قرص مسکن برای سردرد، قرص آرامش بخش، کپسول آمپی سیلین، پنبه طبی، پماد حساسیت پوست… اشکالی ندارد؛ ولی آمپی سیلین به تو نمیدهم. |
لِماذا لا تُعْطيني؟ | چرا به من نمیدهی؟ |
أَشتَريها لِزُمَلائي فِي الْقافِلَةِ. يا حَضرَةَ الصَّيدَليِّ. | برای همکارم در کاروان میخرمش. جناب داروخانه دار. |
رَجاءً، راجِع الطَّبيبَ؛ اَلشِّفاءُ مِنَ اللهِ. | لطفا؛ به پزشک مراجعه کن. درمان از [سوی] خداوند است. |
ترجمه عربی دهم انسانی درس هفتم
ترجمه عربی دهم انسانی صفحه 72
1- چگونه نفت را به دست میآوریم؟
انسان نفت را از درون زمین استخراح میکند؛ گاهی این استخراج وقت زیادی میگیرد، زیرا حفاری در طبقات سنگها است.
2- در ایران ثروت زیادی درون زمین وجود دارد؛کشور ما سرشار از نفت و گاز است و بخشی از آن را به کشورهای صنعتی صادر می کند.انسان نفت را از زمان های قدیم شناخته است و آن را از سطح زمین جمع می کرد و از آن مانند سوخت برای معالجه بیماری های پوستی استفاده می کرد .
کارگران چاهی را حفر میکنند، و در آن لولهای قرار میدهند و نفت به وسیله لولهها بالا می رود، و لوله به وسیله شیرهایی باز و بسته میشود.
3- انتقال نفت با لولهها کم خطر تر و کم هزینه تر از انتقال آن به وسیله نفتکشها است؛ و برای انتقال آسان نفت بوسیله لولهها از سراشیبیها دستگاههایی برای کاهش فشار به کار گرفته میشود تا لولهها سالم باقی بمانند.
4- ایران تجربه زیادی در صنعت انتقال نفت به وسیله لوله ها دارد و( ایران) از بزرگترین کشورهای صادر کننده نفت و موفق ترین آنها در لوله کشی(خط لوله) و نگهداری آنها از محل تولید تا محل مصرف است.
5-در امتداد لولهها ستونهای مخابراتی مانند ایستگاههای هشدار دهنده وجود دارد،و تابلوهای هشداری به رنگ زرد که شهروندان را از حفاری زمین برای ساخت بنا یا کشاورزی هشدار میدهد؛و برای هر شهروندی لازم است از این لوله ها نگهداری کند و با مشاهده خطر با شرکت تماس بگیرند.از نفت فراوردههای بسیاری همچون نفت و بنزین و روغن به دست میآوریم؛ و برای نفت کاربردهای دیگری در صنایع وجود دارد، از آن پلاستیک عطرها و داروها و حشره کش ها،و مواد آرایشی و خمیر دندان و کودهای شیمیایی و…..ساخته می شود.
6- نفت چگونه و کجا منتقل میشود؟
نفت از چاهها یا بنادر به وسیله لولهها به سوی پالایشگاه منتقل میشود.
سپس نفتکش فراوردههای نفتی را از پالایشگاهها به ایستگاههای سوخت در کشورها منتقل میکنند.
ترجمه حوار صفحه ۷۸ عربی دهم انسانی
مَعَ مَسؤولِ اسْتِقبالِ الْفُندُقِ: با مسئول پذیرش هتل
متن | ترجمه |
---|---|
اَلسّائِحُ | گردشگر |
مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ | مسئول پذیرش |
رَجاءً، أَعطِني مِفتاحَ غُرفَتي. | لطفاً کلید اتاقم را به من بده. |
ما هوَ رَقَمُ غُرفَتِكَ؟ | شمارهی اتاقت چند است؟ |
مِئَتانِ وَ عِشرونَ. | دویست و بیست. |
تَفَضَّلْ. | بفرما. |
عَفواً، لَيسَ هٰذا مِفتاحَ غُرفَتي. | ببخشید، این کلید اتاق من نیست. |
أَعتَذِرُ مِنكَ؛ أَعطَيتُكَ ثَلاثَمِئَةٍ وَ ثَلاثينَ. | عذر میخواهم؛ سیصد و سی را به شما دادم. |
لا بَأسَ، يا حَبيبي. ما هيَ ساعَةُ دوَامِكَ؟ | اشکالی ندارد دوست من. ساعت کارت چقدر است؟ |
مِنَ السّادِسَةِ صَباحاً إلَی الثّانيَةِ بَعدَ الظُّهرِ؛ ثُمَّ يَأتي زَميلي بَعدي. | از شش صبح تا دو بعدازظهر سپس همکارم بعد از من میآید. |
مَتیٰ مَواعِدُ الْفَطورِ وَ الْغَداءِ وَ الْعَشاءِ؟ | وقتهای صبحانه و ناهار و شام چه وقت است؟ |
اَلْفَطورُ مِنَ السّابِعَةِ وَ النِّصفِ حَتَّی التّاسِعَةِ إلّا رُبعاً؛ اَلْغَداءُ مِنَ الثّانيَةَ عَشْرةَ حَتَّی الثّانيَةِ وَ الرُّبعِ؛ اَلْعَشاءُ مِنَ السّابِعَةِ حَتَّی التّاسِعَةِ إلّا رُبعاً. | صبحانه از هفت و نیم تا یک ربع به نه؛ ناهار از دوازده تا دو و ربع؛ شام از هفت تا یک ربع به نه. |
وَ ما هوَ طَعامُ الْفَطورِ؟ | و غذای صبحانه چیست؟ |
شايٌ وَ خُبزٌ وَ جُبنَةٌ وَ زُبدَةٌ وَ حَليبٌ وَ مُرَبیَّ الْمِشمِشِ. | چای و نان و پنیر و کره و شیر و مربای زردآلو |
وَ ما هوَ طَعامُ الْغَداءِ؟ | و غذای ناهار چیست؟ |
رُزٌّ مَعَ دَجاجٍ. | برنج با مرغ. |
وَ ما هوَ طَعامُ الْعَشاءِ؟ | و غذای شام چیست؟ |
رُزٌّ مَعَ مَرَقِ باذِنجانٍ. | برنج با خورشت بادمجان. |
أَشکُرُكَ. | از تو سپاسگزارم. |
لا شُکرَ عَلَی الْواجِبِ. | وظیفه است. تشکر لازم نیست. |
ترجمه درس هشتم عربی دهم رشته انسانی
ترجمه متن صفحه 85 عربی دهم انسانی
1- ای آنکه شگفتیهایش در دریاست از دعای جوشن کبیر
اعضای خانواده فیلم جالبی از دلفین میبینند که انسانی را از غرق شدن نجات داده و او را به ساحل رسانده است.
حامد: باور نمیکنم، این کار شگفت انگیزی است. خیلی مرا متحیّر می کند.
پدر: ای فرزندم عجیب نیست، زیرا دلفین دوست انسان در دریاهاست.
صادق: باورش سخت است! ای پدرم، ما را با این دوست آشنا کن.
پدر: او حافظهای قوی دارد، و شنوائیش ده برابر برتر ازشنوایی انسان میباشد.
و وزن او حدوداً به دو برابر وزن انسان میرسد، و آن ازحیوانات پستانداری است که به بچههایش شیر میدهد.
2- نورا: آن حیوان باهوشی است که کمک کردن به انسان را دوست دارد! آیا این چنین نیست؟
پدر: بله، قطعاً،دلفینها میتوانند که ما را به محل سقوط هواپیمایی یا مکان غرق شدن یک کشتی هدایت کنند.
مادر: دلفینها نقش مهمی در جنگ و صلح ایفا میکنند، و آنچه را از شگفتیها زیر آب هست کشف میکنند، و به انسان درکشف مکانهای تجمّع ماهیها کمک میکنند.
معنی عربی دهم انسانی صفحه 85
3- صادق: دلفینها را دیدم که حرکات گروهی انجام میدادند؛ آیا باهم صحبت میکنند؟
مادر: بله؛ در یک دانشنامه علمی خواندم که دانشمندان تاکید میکنند که آنها می توانند با بکارگیری صداهای مشخصی صحبت کنند،
و اینکه مانند پرندگان آواز میخوانند، و همانند بچهها گریه میکنند، و مثل انسان سوت میزنند و میخندند.
نورا: آیا دلفینها دشمنانی دارند؟
پدر: قطعا، دلفینها کوسه ماهی را برای خود یک دشمن به حساب میآورند، و هنگامی که نگاهشان به کوسه ماهی بیافتد،
به سرعت اطرافش جمع میشوند، و با بینی های تیزشان آن را میزنند و آنها را میکشند.
4- نورا: و آیا درحقیقت دلفین انسان را دوست دارد؟
پدر: بله، بیا این خبر را دراینترنت بخوانیم: جریان آب مردی را به شدت به اعماق(دریا) کشید،
و مرد بعد از نجاتش گفت: ناگهان چیزی مرا با قدرت به سمت بالا برد، سپس مرا به ساحل کشاند.
و هنگامی که تصمیم گرفتم ازنجات دهندهام تشکر کنم، کسی را نیافتم، اما دلفین بزرگی را دیدم که کنارم در آب با خوشحالی
میپرید.
مادر: براستی دریا و ماهیها نعمت بزرگی از جانب خداوند هستند.
5- رسول خدا(ص) فرمود:
نگاه کردن در(بر) سه چیز عبادت است:
نگاه کردن به قرآن،
و نگاه کردن به چهره پدر و مادر،
و نگاه کردن به دریا.
ترجمه حوار صفحه 92 عربی دهم انسانی
مَعَ مُشرِفِ خَدَماتِ الْفُندُقِ: با مدیر داخلی خدمات هتل
متن | ترجمه |
---|---|
اَلسّائِحُ | گردشگر |
مَسؤولُ الِاستِقبالِ | مسئول پذیرش |
عَفواً؛ مَن هوَ مَسؤولُ تَنظيفِ الْغُرَفِ وَ الْحِفاظِ عَلَيها؟ | ببخشید، مسؤول تمیز کردن اتاقها و مراقبت از آنها کیست؟ |
اَلسَّيِّدُ دِمَشقيّ مُشرِفُ خَدَماتِ غُرفِ الْفُندُقِ. مَا هيَ الْمُشکِلَةُ؟ | آقای دمشقی مدیر داخلی خدمات اتاقهای هتل است. مشکل چیست؟ |
لَيسَتِ الْغُرَفُ نَظيفَةً، و فيها نَواقِصُ. | اتاقها تمیز نیستند و کمبودهایی دارند. |
أَعتَذِرُ مِنكَ؛ رَجاءً، اِستَرِحْ؛ سَأَتَّصِلُ بِالْمُشرفِ. | از تو عذر میخواهم، لطفاً استراحت کن؛ با مدیر داخلی تماس خواهم گرفت. |
مَسؤولُ الِاسْتِقبالِ يَتَّصِلُ بِالْمُشرِفِ وَ يَأتِي الْمُشرِفُ مَعَ مُهَندِسِ الصّيانَةِ. | مسئول پذیرش با مدیر داخلی تماس میگیرد و مدیر داخلی با مهندس تعمیرات میآیند. |
مُشرِفُ خَدَماتِ الْفُندُقِ | مدیر داخلی خدمات هتل |
اَلسّائِحُ | گردشگر |
ما هيَ الْمُشکِلَةُ، يا حَبيبي؟! | دوست من، مشکل چیست؟! |
لَيسَتْ غُرفَتي وَ غُرَفُ زُمَلائي نَظيفَةً، و فيها نَواقِصُ. | اتاق من و هم کلاسیهایم تمیز نیست، و کمبودهایی دارند. |
سَيَأتي عُمّالُ التَّنظيفِ، وَ مَا الْمُشکِلاتُ الْأُخرَی؟ | نظافتچیها خواهند آمد، و مشکلات دیگر چیست؟ |
في الْغُرفَةِ الْأولَی سَريرٌ مَکسورٌ، وَ في الْغَرفَةِ الثّانيَةِ شَرشَفٌ ناقِصٌ، وَ في الْغُرفَةِ الثّالِثَةِ الْمُکَيِّفُ لا یَعمَلُ. | در اتاق اول یک تخت شکسته است، و در اتاق دوم یک ملافه کم است و در اتاق سوم کولر کار نمیکند. |
نَعتَذِرُ مِنکُم. سَنُصَلِّحُ کُلَّ شَيءٍ بِسُرعَةٍ؛ عَلَی عَيني. | از شما عذرخواهی میکنیم. همهچیز را به سرعت تعمیر خواهیم کرد؛ بر روی چشمم. |
تَسلَمُ عَينُكَ! | چشمت بیبلا |
خب انسانیهای عزیز به پایان معنی درسهای عربی انسانی دهم رسیدیم؛ سعی کردم متن درس ها و حوارات را به صورت کامل و بدون نقص در اختیار شما عزیزان قرار بدم تا بتونید براحتی در امتحانات، سوالات را جواب دهید. اگر مطلب مورد پسندتون قرار گرفت برای اطلاع از مطالبی از این دست حتماً در خبرنامه سایت عضو شوید و اگر در هر بخش از مطالب سوالی یا ابهامی داشتید حتما در نظرات مطرح کنید.
راستی اگر برای امتحانات خود در درس عربی هم به نمونه سوال نیاز دارید ما در سایت بخون یک بانک استاندارد از نمونه سوالات هم آماده کردهایم برای دسترسی میتوانید از لینکهای زیر استفاده کنید:
سوالات متداول معنی عربی دهم انسانی
- آیا ترجمه عربی دهم انسانی با آخرین تغییرات 1400 هماهنگ است؟
بله. در سایت بخون میتوانید کامل ترین معنی عربی دهم رشته انسانی را مشاهده کنید. - معنی درسهای عربی دهم انسانی شامل چه مطالبی است؟
ترجمه دروس عربی دهم رشته انسانی شامل متن درسها و حوارات است. - در مقاله ترجمه درسهای عربی دهم انسانی، معنی درس ها هم وجود دارد؟
بله. ما در این مقاله ترجمه متن درس ها و حوارات را به صورت کامل قرار دادهایم. - آیا با خواندن معنی عربی دهم انسانی نیاز به منبع دیگری هم خواهیم داشت؟
خير. ترجمه متن درسها و حوارات به صورت كامل بررسي شده است.
اگر این مطلب را دوست داشتید برای دوستان خود بفرستید: